اضطراب چیست؟ علائم و عملکرد آن چیست؟

اضطراب چیست و چه بلایی سر ما می آورد

اضطراب، واژۀ آشنایی است که بسیاری از مردم در مکالمات روزمره خود استفاده می‌کنند. با وجود کاربرد فراوان این اصطلاح، در بعضی موارد تعبیر درستی برای این مفهوم بیان نشده‌ است. در این متن مفهوم اضطراب و افتراق آن از دیگر مفاهیم شایع توضیح داده می‌شود. از طرفی با توجه به این که اضطراب در بعضی رویکردهای روانشناسی، به صورت متفاوت تبیین شده است، علت‌ یابی و درمان اضطراب نیز از منظر دیدگاه‌های مختلف، مورد بازبینی قرار می‌گیرد.

تعریف اضطراب چیست:

معمولا واژه‌های ترس و اضطراب، به اشتباه یکی در نظر گرفته می‌شود. برای تعریف ترس، از دو مفهوم عاطفه و هیجان استفاده می‌شود. ترس به عنوان یک عاطفه به معنی شناسایی خودکار (اتوماتیک) یک محرک تهدید کننده است. اما ترس به عنوان یک هیجان، به فعال‌ سازی خودکار بدن توسط سیستم‌های عصبی‌ جسمی و خود مختار اشاره دارد. شناخت خودآگاه ما از این تغییرات بدنی، اضطراب نامیده می‌شود. فعال‌ شدن هیجانی بدن، موجب ایجاد پاسخ‌های دفاعی مثل جنگ و گریز یا بی‌حرکتی می‌شود. وقتی فرد می‌ترسد، به طور نا خودآگاه و خودکار، تهدید عینی را شناسایی‌ می‌کند. سپس در بدن به صورت خودکار تغییرات فیزیولوژیکی ایجاد و بدن برای پاسخ‌های دفاعی آماده می‌شود. آگاهی خودآگاه فرد از این شرایط ایجاد شده در بدن، اضطراب نام دارد.

علائم اضطراب و عملکرد ۴ مرحله‌ای آن چیست؟

اضطراب موجب می‌شود بدن در جهت واکنش‌ نشان‌ دادن در مواجهه با خطر آماده شود. در واقع اضطرب یک هشدار است. اضطراب فرایندی است که ۴ مرحله دارد:

در مرحله اول، سیستمی که از قبل در مغز انسان سیم‌ بندی شده‌ و از پستانداران به ارث رسیده ‌‌است، به‌ طور خودآگاه، خطر را می‌سنجد و به آمیگدال پیام می‌دهد. طی مرحله دوم آمیگدال، سیستم‌های عصبی‌ جسمی و خودکار را فعال و هیجان ترس را در بدن ایجاد می‌کند. سیستم عصبی جسمی، عضلات ارادی مثل عضلات موجود در پاها را فعال می‌کند تا فرد بتواند از مهاجم فرار کند یا با او بجنگد. برای این کار لازم است سیستم خود مختار از درون بدن، این عضلات را حمایت کند. در مرحله سوم، زمانی که بدن فعال شد، اعمال‌ دفاعی مثل مبارزه، فرار و یا تسلیم در برابر تهدید عینی، بروز پیدا می‌کند. در مرحله چهارم، هنگامی که فرد از نشانه‌های بدنی خویش آگاه شد، اضطراب را تجربه می‌کند.

اضطراب چگونه بدن ما را آمادۀ عمل می‌کند؟

بعد از فعال‌سازی سیستم‌های عصبی جسمی و خود مختار توسط آمیگدال، شاخۀ سمپاتیک دستگاه خود مختار، ضربان قلب، سرعت تنفس و فشار‌خون را بالا می‌برد و خون را از قسمت‌های پایین بدن می‌گیرد و به سمت عضلات بزرگ هدایت می‌کند تا فرد بتواند فرار کند یا بجنگد. به همین دلیل دست‌ها و پاها سرد می‌شود. خشکی چشم، خشکی دهان، یبوست و گشادی مردمک‌ها نیز از دیگر نشانه‌های فعال‌ شدن این بخش است. شاخه پاراسمپاتیک بر عکس عمل می‌کند و باعث می‌شود ضربان قلب، سرعت تنفس و فشار خون در بدن پایین بیاید و جریان خون افت کند.

این فرایند منجر به بروز نشانه‌هایی مثل تاری‌‌ دید، زنگ‌ زدن گوش‌ها، مشکل در فکر‌ کردن، گیجی، تهوع، اسهال و میگرن می‌شود. نشانه‌های دیگر فعال‌ شدگی این سیستم عبارت است از افزایش بزاق دهان، اشک‌ افتادن چشم‌ها، تنگی مردمک چشم، گرم‌ شدن دست‌ها، آریتمی قلب، بی‌ حسی بدن و فلج شدن. در واقع فعال‌ شدگی و واکنش سیستم پاراسمپاتیک، موجب می‌شود که برخی حیوانات، هنگام حملات جانور درنده، فلج شوند و به این وسیله از خورده‌ شدن و آسیب‌ دیدن بگریزند. پس با توجه به آنچه که در بالا ذکر شد، سیستم‌های عصبی جسمی و خود مختار نشانه‌های اضطراب را در بدن ایجاد می‌کند و همۀ این اتفاقات، قبل از این که  فرد خودآگاهانه به تهدید فکر کند یا آن را ببیند؛ در کمتر از یک ثانیه در بدن رخ می‌دهد.

اضطراب موجب می‌شود بدن در جهت واکنش‌ نشان‌دادن در برابر خطر آماده شود

علت اضطراب:

رویکردهای مختلف روانشناختی به تبیین اضطراب پرداخته اند. بر مبنای کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک، سه مکتب اصلی روانشناختی از جمله روانتحلیلی، رفتارگرایی و وجودگرایی دربارۀ علل اضطراب نظریه‌هایی ارائه داده‌اند که در هر کدام از این رویکردها از زاویه‌ای به اضطراب پرداخته شده است.

نظریه‌های روان‌ تحلیلی:

فروید اضطراب را به عنوان نشانه‌ای از تعارض عاطفی درونی می‌دانست و زمانی ایجاد می‌شود که فرد تجارب، احساسات یا تکانه‌هایی را که برای زندگی وی بیش از حد تهدید کننده یا آزار دهنده است، سرکوب می‌کند. فروید در ابتدا معتقد بود که اضطراب از تجمع فیزیولوژیک انرژی روانی ناشی می‌شود؛ اما بعدها به این نتیجه رسید که اضطراب نوعی علامت حضور خطر در ضمیر ناهشیار فرد است. در واقع اضطراب از تعارض بین آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد و تمایلات و خواسته‌هایی که در فرد وجود دارد، ناشی می‌شود. با توجه به این که تجربۀ اضطراب برای فرد ناخوشایند است، ذهن از مکانیزم‌های دفاعی استفاده می‌کند تا اضطراب را سرکوب کند و مانع ورود افکار و احساسات غیرقابل قبول به روان فرد شود.

نظریه رفتار‌گرایی:

نظریه‌ پردازان این رویکرد باور دارند که اضطراب یک پاسخ شرطی‌ شده به یک محرک محیطی خاص است. شرطی‌ سازی به این معنی که برای مثال اگر دختر بچه‌ای با پدری بد‌اخلاق و بد رفتار بزرگ شده است، به محض دیدن پدر مضطرب می‌شود و حتی ممکن است به وسیلۀ تعمیم‌ دهی از تمام مردها بترسد. بنابراین اضطراب در این رویکرد، یک پاسخ‌ آموخته‌ شده است که به رویداد‌های ترسناک زندگی واقعی اشاره می‌کند. اضطراب ایجاد شده به شرایط پیرامونی مرتبط با آن رویداد متصل می شود؛ به طوری که آن شرایط مستقل از هر رویداد ترسناکی، باعث ایجاد اضطراب در فرد می‌گردد.

رویکرد وجود گرایی:

مفهوم اصلی در نظریه وجودی این است که انسان‌ها فکر می‌کنند در یک دنیای بی‌معنا و بی‌ هدف زندگی می‌کنند؛ در واقع اضطراب واکنشی به خلأ در معنا زندگی و موجودیت فرد است.

 رویکرد شناختی رفتاری:

این رویکرد به شناسایی نحوه تعامل افکار و رفتارهای فرد با نشانه‌های اضطراب اشاره می‌کند. به طوری که معتقد است الگوهای افکار منفی بر احساسات و رفتارهای فرد تأثیر می‌گذارد. تلاش متخصصین در رویکرد شناختی رفتاری این است که با تغییر الگوهای افکار منفی، آموزش مهارت‌های آرامش‌ بخش و تغییر رفتارهایی که منجر به بدتر‌ شدن مشکل می‌شود، برای کاهش نشانه‌های اضطرابی مداخله کنند.

اضطراب چگونه بدن ما را آمادۀ عمل می‌کند؟

 انواع اختلالات اضطرابی چیست؟

اختلالات اضطرابی، موضوع مهمی است که نظریه‌های روانشناختی مختلفی در مورد آن ارائه شده است. اصطلاح اضطراب در نظریه‌های روانپویشی فشرده کوتاه مدت (ISTDP)، پژوهش‌های مبتنی بر علوم اعصاب و انواع مکاتب فکری که تحت تاثیر اصول شناختی–رفتاری هستند، استفاده شده است. لازم به ذکر است که همه افراد اضطراب را تجربه می‌کنند و مشخصه اصلی آن، تجربه‌ای مبهم، ناخوشایند و فراگیر است که اکثر مواقع با علایمی مثل سر درد، عرق‌ کردن، تپش قلب، ناراحتی‌های‌ مختصر در معده و بی‌قراری نشان داده می‌شود. همۀ این علائم، نشان‌ دهندۀ آشفتگی دستگاه عصبی مرکزی است. مجموعه اختلالات اضطرابی بر اساس آنچه که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی آمده است از مجموعه اختلالاتی شکل گرفته است که علی‌ رغم مرتبط‌ بودن با یکدیگر، از هم متمایز هستند که شامل ۵ اختلال اصلی از جمله اختلال وحشتزدگی، آگورافوبیا، فوبیای‌ خاص، اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب تعمیم یافته است.

اضطراب چیست و چگونه در بدن خود را نشان میدهد

تاثیرات عمده اضطراب مزمن بر بدن چیست:

اضطراب تنظیم نشده، در طولانی مدت می‌تواند اثرات مختلفی بر بدن بگذارد. ظهور علائم بدنی به صورت بیماری‌های جسمانی و روان‌ تنی می‌تواند از عوارض اضطراب مزمن باشد.

اضطراب و بیماری‌های جسمانی:

ارتباط میان اختلالات اضطرابی و بیماری‌های پزشکی پیچیده است. گاهی اوقات اضطراب زمینه ساز و تشدید‌ کنندۀ بیماری‌های فیزیکی مثل فشار خون، سرطان، زخم معده و … می‌شود.

شما می‌توانید مقاله اختلال اضطراب بیماری را مطالعه نمایید

اضطراب و بیماری‌های روان تنی:

در طول تاریخ، علم پزشکی بیماری جسم را از بیماری روان جدا کرده است؛ اما بیماری‌های روان‌ تنی این دیدگاه را به چالش کشیده است. گاهی اوقات اضطراب، علامت‌هایی را در بدن ایجاد می‌کند که منشأ درون‌ روانی دارد. در واقع فشار‌های درون‌ روانی به شکل علائم بدنی بروز پیدا می‌کند؛ در صورتی که هیچ مشکل پزشکی تشخیص داده نمی‌شود و بدن از هر نظر سالم است. برای مثال بسیاری از کمردردها و سردردهای مزمن می‌تواند ناشی از این مشکل باشد.

اضطراب، علامت‌هایی را در بدن ایجاد می‌کند که منشأ درون‌روانی دارد

آیا اضطراب درمان دارد؟

اضطراب همیشه وجود دارد؛ برای مثال چالش‌های زندگی، اتفاقات و عوامل فشار زا می‌تواند منجر به تجربه اضطراب در افراد شود. نمی‌توان از تجربه اضطراب فرار کرد و یا آن را از بین برد؛ هر فردی لازم است به تجربه اضطراب در بدن خویش توجه کند تا بتواند آن را تنظیم نماید. در واقع با شناخت اضطراب و راه‌های تنظیم آن این امکان وجود دارد که از مختل‌ شدن زندگی جلوگیری شود. اضطراب زمانی نیازمند درمان است که زندگی فرد را دچار مشکل کند و بر کیفیت زندگی وی اثر منفی بگذارد. رویکردهای درمانی زیادی برای درمان اضطراب وجود دارد؛ مانند دارو درمانی، درمان شناختی رفتاری، روانکاوی و رویکردهای تحلیلی و پویشی که هر کدام از آنها براساس تبیین و علت‌ یابی اضطراب، روش درمانی متفاوتی اتخاذ می‌کنند.

راه‌های مقابله با اضطراب:

همان‌ طور که گفته شد اضطراب، تجربه‌ای ناخوشایند است؛ به همین‌خاطر اکثر افراد به دنبال راه‌هایی برای مقابله با آن و کاهش نشانه‌های اضطرابی هستند. در نظر بگیرید دندانتان درد می‌کند. در ابتدا ممکن است به آن بی‌ توجهی کنید تا علامت درد از بین برود. اگر درد دندان ادامه پیدا کند؛ اولین راهی که به ذهنتان می‌رسد این است که با یک قرص مسکن، درد را متوقف کنید. قرص مسکن می‌تواند یک راه حل موقت باشد؛ اما اگر درد دندان ادامه پیدا کند، دیگر تنها قرص مسکن راه حل مناسبی نخواهد بود. طولانی شدن درد می‌تواند نشانه‌ای از مشکل اساسی در دندان شما باشد. اینجاست که درد دندان شما را کلافه خواهد کرد. اضطراب نیز با وجود اینکه در طول زندگی روزمره وجود دارد اگر به گونه‌ای باشد که به طور مزمن باعث رنج ما شود، ما را کلافه خواهد کرد.

از این رو رویکردهای پویشی معتقدند، صرفا از بین‌بردن نشانه‌های اضطراب کمک کننده نخواهد بود؛ بلکه آنچه به فرد کمک می‌کند این است که آستانه تحمل اضطراب بالا رود و ظرفیت و توانایی وی برای تجربۀ اضطراب بیشتر شود. اضطراب در واکنش به رویدادهای مختلفی در چرخۀ زندگی رخ می‌دهد؛ داروهای مختلف نیز ممکن است به طور موقتی نشانه‌های اضطراب را بهبود بخشند؛ اما قادر نیستند که بر رویداد‌های زندگی و شرایط و عوامل درونی مرتبط با آنها که اضطراب را به وجود می‌آورند، اثر بگذارند. لذا رویکردهای روانپویشی بر این باورند که توجه به تجارب، احساسات یا تکانه‌هایی که بیش ‌از حد تهدید‌ کننده یا آزار‌ دهنده هستند؛ می‌تواند راهی برای تنظیم اضطراب باشد. در واقع مراجعه به یک روانشناس متخصص در این زمینه می‎‌تواند در کنار کارهایی که به طور موقت اضطراب را کاهش می‌دهد، مشکلاتی که ریشه اضطراب هستند را شناسایی و تعدیل کند.

از بین بردن علائم اضطراب کمکی به با نمیکند

راهبردهای تنظیم اضطراب:

در حالی که اکثر افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی یا کسانی که اضطراب زیادی را تجربه می‌کنند، برای تنظیم اضطراب به رواندرمانی یا دارو نیاز دارند، تغییر سبک زندگی و راهبردهای تنظیم اضطراب نیز می‌تواند کمک‌ کننده باشد.

  • حفظ فعالیت بدنی.
  • عدم مصرف الکل و مواد مخدر.
  • ترک سیگار و ترک یا کاهش مصرف نوشیدنی‌های کافئین دار.
  • استفاده از تکنیک‌های مدیریت استرس و آرام سازی.
  • رعایت بهداشت خواب.
  • مصرف غذاهای سالم.
  • مصرف داروهای تجویزی متخصص، مطابق دستورالعمل.
  • پایبندی به فرایند درمان‌های پزشکی و روانشناختی.

برای تنظیم اضطراب به روان درمانی و دارو نیاز است

تفاوت استرس و اضطراب چیست:

بسیاری از علائم فیزیکی استرس و اضطراب مشابه یکدیگر هستند که تشخیص تفاوت بین آنها را دشوار می‌کند. هر دو می‌توانند منجر به بی‌خوابی، خستگی، نگرانی بیش از حد، عدم تمرکز و تحریک‌ پذیری شوند. حتی علائم جسمی، مانند ضربان قلب سریع، تنش عضلانی و سر درد، می‌تواند هم در افرادی که تحت فشار روانی هستند و هم در افرادی که اضطراب را تجربه می‌کنند، دیده شود. استرس به عنوان یک فشار روانی از دو بخش تشکیل می‌شود:

۱- یک عامل فشار زا

۲- واکنش‌دهی به عامل فشار زا.

در واقع یک عامل فشار زای روانی، محرکی برای آغاز‌شدن پاسخ جنگ یا گریز است. این عوامل فشار زا، تهدیداتی علیه سلامت و بقا انسان هستند. بدن در واکنش به عوامل فشار زای روانی برای جلوگیری از آسیب جسمانی، به سرعت آماده پاسخ‌ دهی می‌شود.

انسان غارنشین نسبت به شیری که قصد حمله به آن را دارد؛ سریع واکنش نشان می‌دهد، می‌جنگد یا فرار می‌کند تا زنده بماند. انسان‌های امروزی نیز آسایش و امنیت خود را در پی پاسخ‌های جنگ یا گریز به دست می‌آورند. فشارهای روانی انواع مختلفی دارند؛ عوامل محیطی مثل گرما و سرما یا مسائل روانشناختی مثل از بین رفتن عزت نفس یا از دست دادن شغل، مرگ عزیزان یا اهدافی که در زندگی تعیین می‌کنیم؛ همگی به عنوان فشار زاهای روانی شناخته می‌شوند. فشار روانی بر اثر رویدادی در زندگی شروع می‌شود که با شدت و ضعف مشخصی به طور ناگهانی یا به تدریج زندگی فرد را از حالت تعادل خارج می‌کند. این رویداد‌ها ممکن است واکنش‌های متفاوتی در افراد ایجاد کنند؛ زیرا هر فردی به طور متفاوتی یک رویداد یکسان را ادراک می‌کند که این ناشی از ارزیابی‌های شناختی آن فرد است.

در واقع وقتی یک رخداد فشار‌ آور تلقی شود، فرد را در تجربه فشار روانی قرار می‌دهد؛ سپس واکنش هیجانی در بدن، نسبت به این موقعیت فشار آور و ناراحت‌ کننده رخ می‌دهد. احساساتی مثل ترس، خشم، غم می‌تواند حاصل برداشت ما از رویداد‌های زندگی به عنوان یک عامل فشار زا باشد. این احساسات برانگیختگی فیزیولوژیکی ایجاد می‌کنند. آگاهی از این فعالیت بیولوژیک خودکار در بدن، که توسط احساسات برانگیخته شده، اضطراب نامیده می‌شود. در واقع فشارهای روانی می‌توانند به عنوان محرکی برای تجربه اضطراب باشند.

اضطراب و استرس تفاوت بسیاری دارد

 تفاوت ترس از اضطراب چیست:

اضطراب از ترس متمایز می‌شود. ترس در پاسخ به یک خطر واضح و واقعی، مانند خطری که امنیت جسمانی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، به وجود می‌آید. در مقابل، اضطراب در پاسخ به موقعیت‌های ظاهراً بی‌ ضرر به وجود می‌آید یا محصول درگیری‌های عاطفی ذهنی و درونی است که دلایل آن ممکن است برای خود شخص آشکار نباشد. در واقع اضطراب واکنشی به یک تهدید ناشناخته درونی و مبهم یا تعارضی درون‌ روانی است. برای مثال “فردی می‌خواهد به کسی پرخاشگری کند اما این پرخاشگری عواقب ناگواری دارد، تعارض موجود در این موقعیت موجب اضطراب می‌شود.

اضطراب در جریان زندگی روزمره ناگزیر است و طبیعی تلقی می‌شود؛ اما اضطراب مداوم، شدید، مزمن یا مکرر که در پاسخ به اتفاقات زندگی واقعی توجیهی ندارد، معمولاً به عنوان نشانه‌ای از یک اختلال هیجانی در نظر گرفته می‌شود. برای مثال هنگامی که چنین اضطرابی به طور غیرمنطقی توسط یک موقعیت یا شی خاص برانگیخته شود، به عنوان فوبیا شناخته می‌شود و یا اضطراب منتشر یا مداوم که بدون علت یا نگرانی ذهنی خاصی همراه باشد، اضطراب تعمیم یافته یا شناور نام می‌گیرد.

اضطراب با ترس بسیار تفاوت زیادی دارند

کتاب مربوط به اضطراب برای کودکان:

کتاب مدیریت اضطراب در کودکان نوشته خانم مریم اطمینان کارشناس ارشد روانشناسی بالینی یکی از کتاب های کاربردی برای بهبود اختلال های اضطرابی در کودکان است.

 

نگارنده:

خانم شکوه شیروانیان کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

ویراستار علمی:

خانم فرنوش طاهری، روان‌درمانگر و کاندیدای دکتری تخصصی روانشناسی

راه‌های تماس با ما:

تماس با وفور