تجربه شاگردان

توی این روزهای پاییزی، برای مطالعه کتابی راجع به تغییر، تصمیم گرفتم با رعایت پروتکلهاى بهداشتی گوشه دنج یه پارک رو براى مطالعه انتخاب کنم.
یه جورایی نیاز داشتم درختها و برگهای زرد ونارنجی و قهوه ای شون رو ببینم، همیشه پاییز رو بخاطر اینهمه زیبایی دوست داشته ام.
پائیز فصلی است که طبیعت زیباترین نقاشی های خدا رو روىِ زمین میکشه، درختها بدون وابستگی، برگاشو ن میریزه تا بهمون نشون بده زیبایی در تغییر و رشد و رو به جلو رفتن است.

کتاب توى دستم میگفت:
میل به تغییر در ما آدمها هست ولی متأسفانه بیشتر برای تغییر دادن دیگران آنگونه که ما میپسندیم، نه تغییر دادن صحیح خودمون !
چون از بچگی اینجوری تربیت شده ایم.
ما به هر دری میزنیم تا در دیگران تغییری ایجاد کنیم تا آنگونه باشند که ما میخواهیم ولی دریغ از تلاش به ایجاد تغییر در خودمان !
کلا به هر دری میزنیم تا خودِ خودمان “جز در سطح و امورِ ظاهرى” تغییر نکند !!
توی همین سطورِ کتاب بودم که صداى گریه پسر بچه ای توجهم رو جلب کرد!!
حین بازی از روى دوچرخه زمین افتاده بود.
طبیعت تصمیم گرفته بود چیزهایی که دنبالش “توی کتابی که با خودم آورده بودم” میگشتم رو بهم نمایش بده!
مادر سرزنش میکرد و پدر هم میگفت مرد که گریه نمیکنه !!! ومادر میگفت بسّه گریه نکن دیگه درد نداره !!!
معلوم بود کودک نمیخواست اون حرفها رو بشنوه، بجاش میخواست راحت گریه کنه و به آغوش مادر پناه ببره وپدرش نوازشش کنه و بگه حتما درد میکنه … و مادر اشکاش رو پاک کنه و پدر سرش رو نوازش کنه، تا اینطوری دردش التیام پیدا کنه…
ولی به جاى اینها در اون لحظه کودکى رو میدیدم که سعی میکنه بغض و اشکش رو قورت بده و دردش و خودش رو نادیده بگیره تا مورد تأیید والدینش قرار بگیره!!
او داشت آموزش میگرفت که خودش رو نادیده بگیره !
اگه چند سال پیش بود، الآن من جای اون والدین بودم و داشتم آموزش اشتباهی به فرزندانم میدادم، ولی به یُمن برکت آموزشهایى که در دوره آموزشی «وفور» گرفتم فهمیدم که مرد هم میتونه گریه کنه، دختر هم میتونه ارزشهاشو زندگی کنه و من هم میتونم قوی نباشم و هزار تا چیزاى خوبِ دیگه!!!
یاد گرفتم میتونم به جایِ ادای آدمهای قوی رو درآوردن و جنگ علیه خودم به احساساتم احترام بزارم،
ضعیف باشم ولی خوداصیلم باشم نه خود بدل و تقلبی !!!

مربی مون چه زیبا گفت :
” کسی که نتونه از احساسات خودش مراقب کنه، نمیتونه از دیگری مراقبت کنه ”
حالا جایی توی این کشور پیداشده که نحوه ی رشد و تغییر و خودشناسى صحیح رو طوری اموزش میده که از شر جهل و رنج خلاص شوی و راه خروج از قفس خود دروغینت را نشانت میده !!!
همه ما دعوتیم !
از همین لحظه، نقطه اى در دفتر زندگیمان بگذاریم و از سرِ خط، با آموزش درست، به شیوه ی آموزشی دوره وفور آغاز کنیم.
سامره کهنی- فارغ التحصیل دوره ۱ مهارت های تفصیلی و جامع زندگی سالم «وفور» رشت – ٩٩/٨/١۶

نوشته های مشابه با این نوشته:

تجربه رویا نایبی فارغ التصیل دوره ۱ مهارت های تفضیلی و جامع زندگی سالم «وفور» رشت

تجربه میثم فلاح گل شاگرد دوره۲ مهارت هاى جامع و تفصیلى زندگى سالم «وفور» رشت

اجربه مریم شفیعی شاگرد دوره ١ مهارت هاى جامع و تفصیلى زندگى سالم قزوین