افسردگی چیست؟ چگونه بفهمیم افسرده هستیم یا خیر

افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی است که می‌تواند تأثیرات مخربی بر سلامت جسمی و روانی افراد بگذارد. درک صحیح افسردگی، علل آن و راه‌های درمان، نقش مهمی در کمک به بهبودی افراد دارد. در این مطلب به معرفی اجمالی افسردگی، انواع آن، علل احتمالی، نحوه تشخیص و درمان و همچنین تفاوت آن با اختلال دو قطبی و سایر حالات غم و اندوه پرداخته شده است.

تعریف افسردگی و انواع آن

اصطلاح «افسردگی» به چند معنا مورد استفاده قرار می­ گیرد که ممکن است گیج ­کننده باشد. در واقع افسردگی می‌­تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

  • خلق افسرده که با احساس غم، نا امیدی، اضطراب، پوچی، دلسردی یا یأس بروز پیدا می­کند. خلق افسرده ممکن است یک پاسخ طبیعی و گاهی انطباقی به نا امیدی شکست یا فقدان باشد. همچنین، خلق افسرده ممکن است نشانه‌­ای از یک سندرم روانشناختی یا یک اختلال پزشکی دیگر باشد.
  • سندرم افسردگی، که یک مجموعه از علائم و نشانه‌­ها است و ممکن است شامل خلق افسرده نیز باشد. سندرم‌­های افسردگی که معمولاً با آن­ها رو به رو می‌­شویم شامل افسردگی اساسی (ماژور)، افسردگی خفیف (مینور) یا دیستایمی (افسردگی مداوم) هستند.
  • افسردگی در قالب یک اختلال روانی که یک بیماری بالینی متمایز است. به عنوان مثال، سندرم افسردگی اساسی می‌تواند در چند اختلال، مانند اختلال افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder)، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و همچنین اختلال افسردگی ناشی از مواد مخدر و داروها دیده شود.

آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده، اختلال افسردگی اساسی (MDD) یا اختلال افسردگی تک ­قطبی است.

زنان بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می‌­شوند

شیوع افسردگی

یک مطالعه متا آنالیز شیوع افسردگی در جامعه را از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۴ مورد بررسی قرار داد. نویسندگان داده‌­های ۹۰ مطالعه شامل بیش از ۱ میلیون بزرگسال را تجزیه و تحلیل کردند. آن­ها دریافتند که شیوع کلی افسردگی ۱۲٫۹ درصد، با شیوع یک ساله ۷٫۲ درصد و شیوع مادام­‌العمر ۱۰٫۸ درصد است.

این مطالعه نشان داد که زنان بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می‌­شوند (۱۴٫۴ درصد در مقابل ۱۰٫۶ درصد) همچنین شیوع افسردگی در کشورهایی با شاخص توسعه انسانی متوسط (HDI) (29.2 درصد) بود. استفاده از ابزار خود گزارش‌­دهی برای ارزیابی افسردگی نیز با شیوع بالاتر (۱۷٫۳ درصد) همراه بود.

نویسندگان به این نتیجه رسیدند که شیوع افسردگی در دو دهه گذشته نسبتاً ثابت بوده است، اما تفاوت‌هایی در شیوع بر اساس جنسیت، شاخص توسعه انسانی، سال انتشار و روش ارزیابی وجود دارد..

تفاوت­‌های جنسیتی در افسردگی

به استثنای چند مورد، شیوع، بروز و خطر ابتلا به اختلالات افسردگی در زنان بیشتر از مردان است، که از اواسط بلوغ شروع می­‌شود و تا بزرگسالی ادامه می­‌یابد. عوامل بروز چنین تفاوت‌هایی هنوز به‌­طور کامل شناخته نشده­‌اند. در حال حاضر می­‌توان گفت تجارب نامطلوب در دوران کودکی، افسردگی و اختلالات اضطرابی در دوران کودکی و نوجوانی، نابرابری‌های جنسی، نقش‌های اجتماعی-فرهنگی مرتبط با تجربیات نامطلوب، ویژگی‌های روانشناختی مرتبط با آسیب‌ پذیری در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی و مهارت‌های مقابله‌ احتمالاً دخیل هستند. با این حال، عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی تأثیرات کمی در پیدایش تفاوت‌های جنسیتی دارند.

ریشه افسردگی چیست؟

اغلب گفته می‌شود که افسردگی ناشی از عدم تعادل ناقل­‌های عصبی (مانند سروتونین، نوراپی­نفرین و دوپامین) است، اما این گفتار میزان پیچیدگی این بیماری را نشان نمی‌دهد. تحقیقات نشان می‌دهد که افسردگی صرفاً ناشی از مقدار زیاد یا خیلی کم برخی از مواد شیمیایی در مغز نیست. بلکه علل احتمالی زیادی برای افسردگی وجود دارد. از جمله این علل می‌توان به چرخه معیوب تنظیم خلق و خو توسط مغز، آسیب پذیری ژنتیکی و رویدادهای استرس ­زا در زندگی اشاره کرد. آنچه امروزه مشخص شده این است که چندین مورد از این عوامل برای ایجاد افسردگی در تعامل هستند.

قطعا مواد شیمیایی در این فرآیند دخیل هستند، اما مسئله اینطور نیست که یک ناقل عصبی خیلی کم و دیگری خیلی زیاد باشد. بلکه بسیاری از مواد شیمیایی دخیل هستند که هم داخل و هم خارج از سلول­‌های عصبی ایفای نقش می­‌کنند. میلیون‌ها و حتی میلیاردها واکنش شیمیایی سازنده سیستم پویایی هستند که مسئول خلق و خو، ادراک و چگونگی تجربه زندگی فرد است.

با در نظر گرفتن این پیچیدگی، درک این مسئله که چگونه دو نفر ممکن است علائم افسردگی مشابهی داشته باشند، اما مشکل درونی و به تبع آن بهترین درمان برای آن­ها کاملاً متفاوت باشد، ساده‌­تر می­‌شود.

تشخیص افسردگی توسط یک متخصص در حوزه سلامت روان انجام می‌شود

افسردگی چگونه تشخیص داده می‌شود؟

تشخیص افسردگی توسط یک متخصص در حوزه سلامت روان انجام می‌شود. در این فرآیند، مهم است که تمام ابعاد زندگی فرد مورد بررسی قرار گیرد تا تصویر کامل‌تری از وضعیت روانی او به دست آید. این فرآیند ارزیابی‌های مختلفی را در بر می‌گیرد که ممکن است شامل موارد زیر باشند:

۱- مصاحبه‌های روانپزشکی

حرف زدن با فرد برای درک بهتر از وضعیت روحی و عاطفی او، تاریخچه علائم و علت احتمالی افسردگی.

۲- استفاده از معیارهای DSM-5

بررسی تطابق علائم فرد با معیارهای افسردگی DSM-5 که شامل موارد زیر است. حداقل ۵ مورد از علائم زیر در طول یک دوره ۲ هفته‌ای باید وجود داشته باشند:

  1. خلق افسرده در بیشتر روز
  2. کاهش علاقه یا لذت
  3. کاهش یا افزایش وزن قابل توجه
  4. بی خوابی یا پرخوابی
  5. تحریک پذیری یا کندی روانی حرکتی
  6. خستگی یا از دست دادن انرژی
  7. احساس بی ارزشی یا احساس گناه بیش از حد
  8. کاهش توانایی تمرکز
  9. افکار مکرر مرگ یا افکار خودکشی

۳- ارزیابی علائم جسمی و بررسی سوابق پزشکی

بررسی علائم جسمی مانند درد بدن، اختلالات خواب، تغییرات در وزن و سایر علائم جسمی بدون علت مشخص طبی.

۴- گرفتن شرح حالی از زندگی و تجارب فرد

ارزیابی مسائل زندگی فرد به عنوان عامل ممکن بروز افسردگی.

۵- تست‌‌ها و ابزارهای ارزیابی

استفاده از تست‌‌ها و ابزارهای ارزیابی روانشناسی برای به دقت‌تر تشخیص افسردگی.

 

تست افسردگی چگونه است؟

تست‌‌های ارزیابی افسردگی ابزارهای موثری هستند که به متخصصان کمک می‌‌کنند تا نه تنها علائم افسردگی را شناسایی کنند بلکه شدت آن را اندازه‌گیری نمایند. این ابزارها به صورت استاندارد طراحی شده‌اند و از نظر روان‌ سنجی و اعتبارسنجی تأیید شده‌اند. برخی از این ابزارها عبارتند از:

۱- پرسشنامه افسردگی بک

پرسشنامه افسردگی بک (BDI) به طور گسترده‌ای برای غربالگری افسردگی و اندازه‌گیری نشانگان رفتاری و شدت افسردگی استفاده می‌شود. این ابزار شامل ۲۱ مورد خود گزارشی است و  هر سوال چند گزینه دارد. BDI را می‌توان برای سنین ۱۳ سال به بالا استفاده کرد.

۲- مقیاس افسردگی مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک

مقیاس افسردگی مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک (CES-D) برای استفاده در جمعیت عمومی طراحی شده است و به عنوان یک غربالگر افسردگی در مراکز مراقبت‌های اولیه استفاده می‌شود. این ابزرار شامل ۲۰ آیتم خود گزارشی است که در مقیاس ۴ درجه ای نمره گذاری می‌شود. CES-D را می توان برای افراد ۶ سال به بالا استفاده کرد.

۳- تست افسردگی زونگ

این تست نیز یکی از معتبرترین تست‌های افسردگی است و برای افراد بالای ۱۷ سال طراحی شده است. این تست شامل ۲۰ سوال است که از احساسات فرد طی دو هفته گذشته سوال می‌پرسد.

۴- تست افسردگی همیلتون

(HAM-D) یک ابزار ارزیابی بالینی است که برای اندازه‌گیری شدت افسردگی در بزرگسالان استفاده می‌شود. این تست توسط مکس همیلتون در سال ۱۹۶۰ ساخته شد و  شامل ۲۱ آیتم است که نشانه‌های رفتاری، جسمانی و ذهنی افسردگی را می‌سنجد.

ذکر این نکته ضروری است که این مقیاس‌ها صرفا به عنوان ابزارهای تکمیلی در ارزیابی و تشخیص افسردگی به کار می‌روند و به تنهایی نباید معیاری برای تشخیص افسردگی در نظر گرفته شوند.

علائم افسردگی

با اینکه هر فرد ممکن است علائم متفاوتی را تجربه کند، رایج­‌ترین علائم افسردگی عبارتند از:

  • خلق و خوی غمگین، مضطرب یا “پوچی” طولانی ­مدت
  • از دست دادن علاقه به بسیاری از فعالیت­‌ها
  • تغییرات وزن و اشتهای افراد
  • تغییر در الگوهای خواب، مانند بی­‌خوابی یا خواب زیاد
  • کند شدن فعالیت­‌های بدنی، گفتار و تفکر یا افزایش بی‌قراری و تحریک­ پذیری
  • کاهش انرژی و احساس خستگی تقریباً هر روز
  • احساس مداوم بی ارزشی و یا احساس گناه
  • مشکل در تمرکز یا تصمیم گیری
  • تکرار افکار مرگ یا خودکشی، تمایل به مردن یا اقدام به خودکشی (این مورد نیاز به درمان اورژانسی دارد)

این علائم معمولا به قدری شدید هستند که روال عادی زندگی فرد را مختل می‌­کنند.

رایج­‌ترین علائم افسردگی تغییر وزن خلق و خوی غمگین و ... است

تفاوت افسردگی و ناراحتی و غم

با توجه به اینکه علامت اولیه مرتبط با افسردگی ناراحتی و اندوه است، دانستن اینکه چگونه می‌توان بین این دو حالت روانی تمایز قائل شد، دشوار است. اما افسردگی چیزی فراتر از غم و ناراحتی است. این تفاوت صرفا در میزان احساس ناراحتی فرد نیست، بلکه در ترکیبی از عواملی همچون مدت درگیری با این احساسات منفی، سایر علائم، تأثیر این علائم بر سلامت جسمانی فرد و تأثیر آن­ها بر عملکرد فرد در زندگی روزمره است.

غم و اندوه یک احساس عادی است که هر فردی در مقطعی از زندگی خود آن را تجربه خواهد کرد و معمولاَ ناشی از یک موقعیت یا رویداد خاص مانند از دست دادن شغل، پایان یک رابطه یا مرگ یکی از عزیزان است. با این حال، وقتی صحبت از افسردگی می­‌شود، لزوماَ به چنین محرکی نیاز نیست. فردی که از افسردگی رنج می­برد نسبت به همه چیز احساس غم یا نا امیدی می­‌کند. این شخص ممکن است دلایل بسیاری برای شاد بودن داشته باشد و در عین حال توانایی تجربه شادی یا لذت را از دست بدهد.

شما ممکن است برای یک یا دو روز احساس ناراحتی کنید، اما همچنان می‌توانید از چیزهای ساده‌­ای مانند برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود، غذا یا گذراندن وقت با دوستان لذت ببرید. اما زمانی که فردی با افسردگی درگیر است اینطور نیست. ممکن است حتی فعالیت­‌هایی که زمانی از آنها لذت می­‌برده، دیگر برای او جالب یا لذت­ بخش نباشند.

علاوه بر این، وقتی اندوه ناشی از موقعیتی خاص را تجربه می­‌کنید، می­‌توانید کمابیش همانند قبل بخوابید، انگیزه انجام کارهای خود را حفظ کنید و اشتهای خود را از دست ندهید. از سوی دیگر، افسردگی می­‌تواند با اختلال جدی در الگوهای غذایی و خواب طبیعی و همچنین عدم تمایل به بلند شدن از رختخواب در تمام طول روز همراه باشد.

هنگام غم و ناراحتی، ممکن است از کاری که انجام داده‌اید پشیمان شوید. اما مانند افسردگی، احساس بی‌ ارزشی یا گناه دائمی را تجربه نخواهید کرد. یکی از ویژگی‌های تشخیصی افسردگی این نوع الگوهای فکری منفی است که ارزش و عزت نفس انسان را هدف قرار می‌دهند.

در نهایت، خودآزاری و تمایل به خودکشی از غم و اندوه عادی ناشی نمی­‌شود. کسانی که با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنند ممکن است افکار یا برنامه‌­ای برای آسیب رساندن به خود، مرگ یا خودکشی داشته باشند.

تفاوت افسردگی و اختلال دو قطبی

اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی اساسی هر دو از اختلالات خلقی هستند. با این حال، تفاوت‌های کلیدی بین این دو اختلال وجود دارد  که ممکن است کار تشخیص را با پیچیدگی مواجه کند.

افسردگی یک اختلال خلقی است که با خلق افسرده، کاهش علاقه یا لذت بردن از فعالیت‌ها، تغییرات در اشتها یا وزن، تغییرات در خواب، خستگی یا کاهش انرژی، احساس گناه یا بی ارزشی، مشکلات تمرکز یا تصمیم گیری، و افکار خودکشی یا مرگ مشخص می‌شود. این علائم باید حداقل دو هفته طول بکشد تا تشخیص افسردگی داده شود.

از سوی دیگر اختلال دو قطبی یک اختلال خلقی است که با دوره‌های افسردگی و دوره‌های شیدایی مشخص می‌شود. دوره افسردگی علائم مشابه افسردگی را دارد و باید حداقل دو هفته طول بکشد. دوره شیدایی با خلق بالا یا تحریک‌پذیر، کاهش نیاز به خواب، پرحرفی یا پرش افکار، افزایش فعالیت یا پرخاشگری و درگیر شدن در فعالیت های پرخطر مشخص می‌شود.

تفاوت‌های کلیدی بین افسردگی و اختلال دو قطبی عبارتند از:

  • نوع علائم: افسردگی با علائم خلق افسرده مشخص می‌شود، در حالی که اختلال دو قطبی با علائم خلق افسرده و شیدایی (مانیا) یا نیمه شیدایی (هیپومانیا) مشخص می‌شود.
  • مدت زمان علائم: علائم افسردگی باید حداقل دو هفته طول بکشد، در حالی که دوره‌های شیدایی باید حداقل ۱ هفته و دوره نیمه شیدای حداقل ۴ روز طول بکشد.
  • تکراری بودن علائم: افسردگی می‌تواند یکباره رخ دهد یا عود کند. به عنوان مثال، فردی ممکن است یک دوره افسردگی را تجربه کند و سپس سال‌ها بدون تجربه هیچ علائمی زندگی کند. با این حال، ممکن است در آینده دچار دوره‌های افسردگی دیگری شود. از سوی دیگر اختلال دو قطبی معمولاً یک اختلال عود کننده است. به عنوان مثال، فردی ممکن است یک دوره افسردگی را تجربه کند و سپس یک دوره شیدایی یا هیپومانیا داشته باشد. پس از آن، ممکن است دوره‌های افسردگی و شیدایی یا هیپومانیا را به طور مکرر تجربه کند.

درمان افسردگی و اختلال دو قطبی معمولاً شامل دارو و روان درمانی است. داروهای ضد افسردگی برای درمان افسردگی و اختلال دو قطبی استفاده می‌شوند.

تشخیص اشتباه اختلال دو قطبی به عنوان افسردگی می‌تواند منجر به درمان نامناسب و پیامدهای مضر، از جمله پیش آگهی بالینی و عملکردی نهایی ضعیف تر و حتی افزایش خطر خودکشی شود. بنابراین، شناسایی علائم یا ویژگی‌های بالینی و نشانگرهای بیولوژیکی که می‌توانند به طور دقیق اختلال دو قطبی را از افسردگی اساسی تشخیص دهند، برای مدیریت بالینی اهمیت زیادی دارد.

تشخیص اشتباه دو قطبی به عنوان افسردگی منجر به درمان نامناسب میشود

پیامدهای افسردگی کدام است؟

افسردگی و اختلالات روانی مرتبط می‌­تواند تأثیرات عمیقی بر تمام جنبه­‌های زندگی از جمله عملکرد در مدرسه، بهره‌­وری در کار، روابط با خانواده و دوستان و توانایی مشارکت در اجتماع داشته باشد. تحقیقات همچنین رابطه قوی بین افسردگی و سلامت جسمانی، از جمله بیماری­های قلبی عروقی را نشان می‌­دهد. بنابراین، این اختلال در صورت عدم تشخیص و درمان مناسب، نه­ تنها عملکرد روانی-اجتماعی افراد را دچار مشکل می‍‌کند، بلکه به سلامت جسمانی آن­ها نیز آسیب می‌­زند.

اثرات جسمانی افسردگی:

علیرغم اینکه افسردگی یک بیماری روانی است، می‌­تواند جسم شما را نیز تحت تاثیر قرار دهد. اثرات جسمانی افسردگی معمولاً به تدریج و گاهی بدون دلیل واضح بروز پیدا می­‌کنند. بیماران دچار افسردگی ممکن است حتی پس از یک خواب خوب شبانه نیز احساس خستگی زیادی داشته باشند. همچنین تجربه درد بدون هیچ دلیل آشکاری در این بیماران دیده شده است. افسردگی گاهی بر زندگی جنسی افراد نیز تأثیر می‌گذارد و میل جنسی یا عملکرد جنسی آن­ها را کاهش می­‌دهد. سایر اثرات رایج افسردگی بر سلامت جسمانی شامل تغییرات در وزن و اشتها، تغییر الگوی خواب، سردرد، التهابات مزمن و افزایش احتمال بروز اختلالات خودایمنی هستند. مطالعات اخیر در مورد سلامت و افسردگی، ارتباط وقوع سکته مغزی یا ابتلا به بیماری عروق کرونر با افسردگی را مورد بررسی قرار داده است.

یکی از بزرگترین چالش‌های تاثیرات فیزیکی افسردگی این است که آن­ها به نوبه خود ممکن است علائم دیگر شما را تشدید کنند. به عنوان مثال، نخوابیدن می‌تواند موجب افزایش درد شود.

  • اثرات روانی و اجتماعی: خودکشی یکی از مهم­ترین خطرات افسردگی درمان­ نشده است. افراد دچار افسردگی بیشتر در معرض خطر افکار یا اقدام به خودکشی هستند. آمارهای گردآوری شده توسط اتحادیه ملی سلامت روان (NAMI) در آمریکا نشان می­‌دهند ۹۰ درصد کسانی که خودکشی آن­ها منجر به فوت شده است، مشکلات سلامت روان از جمله اضطراب و افسردگی را تجربه کرده‌­اند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ نشان داد افسردگی و اختلالات مصرف مواد، عمدتا الکل، شایع­ترین تشخیص‌­ها در میان قربانیان خودکشی است.

علاوه بر افزایش خطر خودکشی، افسردگی درمان‌ نشده می‌تواند به مشکلات جدی دیگری از جمله سوء مصرف مواد، روابط آسیب‌ دیده، مشکلات شغلی و افت عملکرد تحصیلی یا مسئولیت‌های شخصی منجر شود.

درمان افسردگی

درمان افسردگی معمولا به وسیله یک یا ترکیبی از موارد زیر انجام می‌شود:

۱- روان درمانی

مداخلات روان درمانی به طور گسترده برای درمان و پیشگیری از اکثر اختلالات سلامت روان استفاده می­‌شود. چنین مداخلاتی در موارد افسردگی، مشکلات روانی-اجتماعی، مشکلات بین فردی و تعارضات درون ­روانی رایج است. رویکرد روان­درمانی خاص انتخاب­ شده برای هر مورد خاص به ترجیح بیمار و همچنین به سابقه روان­ درمانگر و میزان دسترسی به وی بستگی دارد. روان­ درمانی برای بیماران مبتلا به افسردگی پیوند درمانگر با بیمار را در جهت بهبود نتایج درمان تقویت می­‌کند و بیمار را قادر می­‌سازد تا بر خلق­ و خوی خود نظارت داشته باشد، عملکرد خود را بهبود بخشد، علائم خود را بهتر درک کند و بر ابزارهای عملی مورد نیاز برای مقابله با رویدادهای استرس ­زا تسلط یابد. در ادامه به طور خلاصه به مداخلات رواندرمانی که ممکن است به­ عنوان یک روش درمانی برای افراد مبتلا به افسردگی استفاده شوند، پرداخته می‌شود.

۱-۱ رفتار درمانی (Behavioral Therapy):

رفتار درمانی بر رابطه بین رفتار و خلق تمرکز دارد تا مشکلات و علائم فعلی را هدف قرار دهد و تغییر الگوهای رفتاری که منجر به مشکلاتی در عملکرد می‌­شود را بررسی کند. رفتار درمانی تلاش می‌کند تا فرد را بیش از پیش در فعالیت‌هایی که زمانی لذت‌ بخش بودند مشارکت دهد. مراجع و درمانگر با یکدیگر همکاری می­‌کنند تا اهداف کوتاه­ مدت و بلند ­مدت خاص خود را شناسایی کنند. در طول دوره رفتار درمانی، فرد واکنش‌ها و رفتارهای خود را در موقعیت‌های دشوار شناسایی می‌کند. او یاد می­‌گیرد رفتارهایی از خود بروز دهد که الگوهای منفی را معکوس می­‌کنند. با افزایش مشارکت فرد در فعالیت­‌های لذت بخش و تغییر الگوهای رفتاری، انتظار می‌رود خلق و خوی او بهبود یابد. به طور متوسط، بزرگسالان ۲۴-۲۰ جلسه هفتگی رفتار درمانی دریافت می‌کنند.

۱-۲ روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (ISTDP)

ISTDP یا روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت، یک نوع روان درمانی است که بر شناسایی و تغییر دفاع‌های روانی ناسازگار تمرکز دارد. این دفاع‌ها می‌توانند موجب شکل گیری و تداوم علائم افسردگی شوند.

ISTDP  به افراد مبتلا به افسردگی کمک می کند تا:

  • دفاع‌های روانی خود را شناسایی و درک کنند
  • به احساسات و افکار خود دسترسی پیدا کنند.
  • یاد بگیرند که چگونه این احساسات و افکار را به روشی سالم مدیریت کنند.

۱-۳ درمان شناختی-رفتاری:

یکی از مؤثرترین روش‌هایی که برای درمان افسردگی به کار برده می‌شود، درمان شناختی-رفتاری یا CBT است. در CBT به بیمار آموزش داده می‌شود تا افکار منفی و ناکارآمد و الگوهای رفتاری ناسازگارانه‌ای که در ایجاد و تداوم افسردگی نقش دارند را شناسایی کند. سپس روش‌هایی به بیمار آموزش داده می‌شود تا الگوهای تفکر غلط را اصلاح نموده و آن‌ها را با تفکرات منطقی و واقع‌بینانه جایگزین کند. همچنین بیمار تشویق می‌شود تا رفتارهایی مانند فعالیت بدنی و ارتباطات اجتماعی را افزایش دهد که به بهبود علائم افسردگی کمک شایانی می‌کند.

۱-۴ درمان تشنج الکتریکی (ECT):

این درمان ممکن است برای درمان افسردگی شدید و تهدید کننده زندگی که به داروها پاسخ نداده است استفاده شود. یک جریان الکتریکی خفیف از مغز عبور می‌کند. این کار باعث تشنج کوتاه می‌شود. به دلایل ناشناخته، تشنج به بازگرداندن تعادل طبیعی مواد شیمیایی در مغز و کاهش علائم کمک می کند.

۲- دارودرمانی

داروهای ضد افسردگی با تأثیر بر ناقل­های عصبی مغز عمل می‌کنند. ۴ تا ۶ هفته طول می‌کشد تا این داروها اثر کامل داشته باشند. مصرف دارو، حتی اگر در ابتدا به نظر نمی‌رسد که موثر باشد، باید ادامه پیدا کند. برخی از مواقع، ممکن است پزشک داروی فرد را عوض کند یا داروهای دیگری به رژیم درمانی اضافه کند تا نتیجه بگیرند.

داروهای ضد افسردگی گروهی از داروها هستند که برای درمان افسردگی و سایر اختلالات خلقی استفاده می‌شوند. این داروها با افزایش سطح انتقال دهنده‌های عصبی در مغز، به بهبود علائم افسردگی کمک می‌کنند. این انتقال ‌دهنده‌ها، مواد شیمیایی هستند که پیام‌ها را بین سلول‌های عصبی در مغز منتقل می‌کنند. دو هورمون انتقال دهنده عصبی که در افسردگی بیشترین نقش را دارند، سروتونین و نوراپی نفرین هستند. داروهای ضد افسردگی بر اساس نحوه عملکرد آنها در افزایش سطح انتقال دهنده عصبی، به دسته‌های زیر تقسیم می‌شوند:

۲-۱ مهار کننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs):

داروهای مهار کننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین، رایج‌ترین نوع داروهای ضد افسردگی هستند. آنها با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول‌های عصبی، سطح این هورمون را افزایش می‌دهند.

۲-۲ مهار کننده‌های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین (SNRIs):

داروهای مهار کننده‌های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین، نیز با جلوگیری از بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین، سطح این هورمون‌ها را افزایش می‌دهند.

۲-۳ داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای (TeCAs):

داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای، با جلوگیری از بازجذب نوراپی نفرین، دوپامین و سروتونین، سطح این هورمون‌ها را افزایش می‌دهند.

۲-۴ مهار کننده‌های مونو آمین اکسیداز (MAOIs):

داروهای مهار کننده‌های مونو آمین اکسیداز، با مهار آنزیم مونوآمین اکسیداز، از تجزیه هورمون‌های انتقال دهنده عصبی جلوگیری می‌کنند.

۲-۵ داروهای Atypical :

این عنوان، به داروی ضد افسردگی‌ای گفته می‌شود مکانیزم عمل آنها از دیگر داروهای ضد افسردگی متفاوت است. این دسته از داروها معمولاً برای درمان افسردگی مقاوم به درمان استفاده می‌شوند.

داروهای ضد افسردگی معمولاً به صورت خوراکی مصرف می‌شوند. شروع اثر این داروها معمولاً چند هفته طول می‌کشد و ممکن است تا چند ماه طول بکشد تا علائم کاملاً بهبود یابند. عوارض جانبی داروهای ضد افسردگی معمولاً خفیف هستند و با گذشت زمان از بین می‌روند. شایع‌ترین عوارض جانبی این داروها عبارتند از خستگی، افزایش وزن، اضطراب، اختلالات خواب و مشکلات جنسی. داروهای ضد افسردگی در برخی موارد می توانند با سایر داروها یا مکمل ها تداخل داشته باشند. بنابراین، قبل از شروع مصرف هر داروی ضد افسردگی، باید با پزشک خود در مورد تمام داروها و مکمل هایی که مصرف می کنید، مشورت کنید.

داروهای ضد افسردگی معمولاً به صورت خوراکی مصرف می‌شوند

افسردگی در کودکان

کودکانی که اختلالات افسردگی را تجربه می‌کنند ممکن است علائمی همچون انتقاد از خود، بدبینی، غمگینی و تحریک پذیری نشان دهند و به فعالیت‌هایی که قبلا از آنها لذت می‌بردند علاقه نشان ندهند. در این کودکان ممکن است مسائل مربوط به مدرسه مانند عملکرد پایین و مشکلات تمرکز با علائم فیزیکی مانند کمبود انرژی، مشکلات خواب، معده درد و سردرد همراه باشد. در موارد شدید، افکار بیمارگونه می‌توانند به فکر یا اقدام به خودکشی تبدیل شوند.  افسردگی همچنین ممکن است باعث ایجاد مشکل در کودک یا رفتار بی انگیزه شود و باعث شود دیگران متوجه افسردگی کودک نشوند یا به اشتباه به او برچسب مشکل ساز یا تنبل بزنند.

یک نظرسنجی در استرالیا نشان داد که برخی از کودکان، به ویژه پسران ۶ تا ۱۲ ساله، در سال گذشته یک دوره افسردگی را تجربه کرده‌اند. میانگین مدت یک دوره افسردگی در جوانان حدود ۹ ماه است و احتمال عود آن در عرض پنج سال زیاد است. افسردگی دوران کودکی اغلب از ترکیبی از عوامل ژنتیکی، تجربیات اولیه رشد و قرار گرفتن در معرض استرس ناشی می‌شود. همچنین می‌تواند با بیماری‌های جسمی مرتبط باشد.

کودکان افسرده ممکن است از طریق شکایات جسمی یا رفتار خودکشی مورد توجه قرار گیرند یا کارکنان مدرسه متوجه عدم حضور آنها در مدرسه، افت تحصیلی یا رفتار مخرب شوند. علائم ممکن است به دلیل شروع پنهانی و شدت نوسان بدون توجه باقی بمانند. شناسایی افسردگی در کودکان مستلزم مصاحبه مستقیم، مشاهدات و اطلاعات والدین و معلمان است.

یکی از تست‌های تشخیص افسردگی در کودکان تست افسردگی برلین (BDI-B) است. این تست برای کودکان و نوجوانان بین ۸ تا ۱۷ سال طراحی شده است که شامل ۱۱ سوال است و از فرد می‌پرسد که طی دو هفته گذشته چه احساسات خاصی را تجربه کرده است.

شواهد محدودی برای اثربخشی درمان‌های افسردگی در جوانان وجود دارد. درمان شناختی رفتاری (CBT) به ویژه در پیشگیری از افسردگی امیدوار کننده بوده است. درمان‌های دارویی، از جمله داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای، لیتیوم، فلوکستین، و موکلوبمید، نتایج متفاوتی را در کار آزمایی‌ها با کودکان پیش از بلوغ نشان داده‌اند. با وجود تلاش‌ها برای تحریک تحقیقات دارویی در این جمعیت، نگرانی‌ها در مورد استفاده از دارو در کودکان افزایش یافته است.

فقدان شواهد دقیق و مقداری مقاومت در برابر درمان دارویی ممکن است مانع از مدیریت موثر افسردگی در کودکان شود.

افسردگی پس از زایمان چیست؟

پس از زایمان ممکن است برخی نوسانات خلقی خفیف و نوعی گرفتگی خلق در زنان رخ دهد که به آن بیبی بلوز (Baby blues) گفته می‌شود. تا ۸۵ درصد از مادران “بیبی بلوز” را تجربه می‌کنند. علائم این وضعیت عاطفی ممکن است شامل گریه بی دلیل، تحریک پذیری، بی قراری و اضطراب باشد. این علائم یک یا دو هفته طول می‌کشد و به طور کلی بدون درمان خود به خود برطرف می‌شود. زمانی که علائم شدیدتر و مدت آن طولانی‌تر باشد ممکن است نشانه‌ای از ابتلای فرد به به افسردگی پس از زایمان باشد.

این اختلال قبلا و در DSM-IV با نام افسردگی پس از زایمان شناخته می‌شد که در  DSM-5  به عبارت peripartum onset  with (به همراه یا با آغاز بارداری) تغییر کرد. دلیل این موضوع این است که شواهد نشان می‌دهد ۵۰ درصد از اپیزودهای افسردگی، پس از زایمان، در واقع قبل از زایمان اتفاق می‌افتد.  علائم این اختلال عبارتند از :

  • احساس غمگینی یا داشتن خلق و خوی افسرده
  • از دست دادن علاقه یا لذت به فعالیت هایی که زمانی لذت بخش بودند
  • تغییرات در اشتها
  • مشکل در خوابیدن حتی وقتی که کودک خواب است
  • از دست دادن انرژی یا افزایش خستگی
  • افزایش فعالیت بدنی بی هدف یا حرکات و گفتار کند
  • احساس بی ارزشی یا گناه
  • مشکل در تفکر، تمرکز یا تصمیم گیری
  • افکار مرگ یا خودکشی
  • گریه بی دلیل
  • عدم علاقه و دلبستگی به کودک یا احساس نگرانی شدید
  • احساس اینکه یک مادر بد است
  • ترس از آسیب رساندن به نوزاد یا خود

درمان این نوع از افسردگی معمولاً شامل ترکیبی از داروها و روان درمانی است. داروهای ضد افسردگی می‌توانند به بهبود علائم کمک کنند، در حالی که روان درمانی می‌تواند به زنان کمک کند تا  مهارت‌های مقابله‌ای را بیاموزند.

نگارنده:

آقای انصار خوگر کارشناس ارشد سلامت روان

ویراستار علمی:

خانم گلاره صابر مجیدی، رواندرمانگر و کاندیدای دکتری تخصصی روانشناسی

راه‌های تماس با ما:

تماس با وفور