OCD چیست؟ بیماری وسواس فکری عملی
اختلال وسواس فکری – عملی (OCD) یک اختلال سلامت روان است که در آن فرد، افکار وسواسی و رفتارهای اجباری دارد. با اینکه علائم این اختلال میتواند از سن ۶ سالگی شروع شود، اما معمولا در زمان بلوغ و اوایل بزرگسالی شایعتر است. این اختلال میتواند مردان، زنان و کودکان را تحت تاثیر قرار دهد و به طور قابل توجهی در زندگی فرد اختلال ایجاد کند. در این مطلب به تعریف و شرح علائم این اختلال، ریشه وسواس و درمانهای رایج برای اختلال وسواس اجباری میپردازیم.
تعریف علمی وسواس فکری-عملی (OCD)
این اختلال معمولا با نامهای زیادی شناخته میشود. اختلال وسواس، وسواس فکری عملی، وسواس اجباری، اختلال وسواسی-جبری یا در ساده ترین حالت “وسواس”. همه این اسامی برای اشاره به اختلالی روانشناختی به کار میروند که مشخصه اصلی آن انجام دادن برخی اعمال و داشتن افکار خاص است. برای تعریف این اختلال در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی عبارت Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) استفاده شده است.
Obsessive به معنای وسواسی است. افکاری ناخواسته، مزاحم و تکرار شونده که فرد مبتلا به OCD نمیتواند این افکار را از ذهن خود دور کند. این کلمه به بخش وسواسهای فکری اشاره دارد.
Compulsive به معنای اجباری است. این رفتارها نیز غیر قابل کنترل و تکرار شونده هستند. فرد مبتلا به OCD احساس میکند که باید این رفتارها را انجام دهد تا از افکار وسواسی خود خلاص شود. این کلمه بر بخش وسواسهای عملی اشاره دارد.
وسواس فکری چیست؟
وسواس فکری، افکار، تصاویر یا تکانههایی هستند که بارها و بارها رخ میدهند و فرد احساس میکند کنترلی بر روی آنها ندارد. افراد مبتلا به وسواس فکری-عملی نمیخواهند این افکار را داشته باشند و آنها را آزار دهنده میدانند. آنها در اکثر موارد متوجه میشوند که این افکار غیر منطقی هستند.
وسواسها معمولاً با احساسات شدید و ناخوشایندی مانند ترس، نفرت، عدم اطمینان و شک همراه است. همچنین در این حالت فرد احساس میکند که همه چیز باید به روشی کاملاً درست انجام شود. این وسواسها وقتگیر هستند و مانع از انجام فعالیتهای مهم فرد میشوند.
علائم وسواسهای فکری شایع
وسواسهای شایع در OCD عبارتند از:
۱- وسواسهای آلودگی
ترس از تماس با مواد یا چیزهایی که آلوده هستند، مانند:
- مایعات بدن (به عنوان مثال، ادرار، مدفوع)
- میکروب و بیماری (به عنوان مثال، تبخال، HIV، COVID-19 )
- آلایندههای محیطی (به عنوان مثال، آزبست، تشعشع)
- مواد شیمیایی خانگی (به عنوان مثال، پاک کننده ها، حلال ها)
- کثیفی
۲- وسواسهای خشونت آمیز:
- ترس از اعمال تکانشی برای آسیب رساندن به خود
- ترس از اعمال تکانشی برای آسیب رساندن به دیگران
- نگرانی بیش از حد در مورد تصاویر خشونت آمیز یا وحشتناک در ذهن
۳- وسواسهای مسئولیت پذیری:
- ترس از اینکه فرد برای یک اتفاق وحشتناک مسئول شناخته شود. (به عنوان مثال، آتش سوزی، سرقت، تصادف رانندگی)
- ترس از آسیب رساندن به دیگران به دلیل بی احتیاطی (به عنوان مثال، انداختن چیزی روی زمین که ممکن است باعث لغزش و آسیب دیدن کسی شود)
۴- وسواسهای مرتبط با کمال گرایی:
- نگرانی بیش از حد در مورد یکنواختی
- نگرانی بیش از حد در مورد نیاز به دانستن یا به خاطر سپردن
- ترس از دست دادن یا فراموش کردن اطلاعات مهم هنگام دور انداختن چیزی
- نگرانی بیش از حد در مورد درست انجام دادن و کامل انجام دادن وظایف
- ترس از اشتباه کردن
۵- وسواسهای جنسی:
افکار یا تصاویر ذهنی ناخواسته مرتبط با رابطه جنسی، از جمله:
- ترس از اعمال تکانشی بر اساس انگیزه جنسی. یعنی فرد میترسد غریزه جنسی او باعث شود دست به اقدامی بزند.
- ترس از آسیب رساندن جنسی به کودکان، اقوام یا دیگران
- ترس از انجام رفتارهای جنسی تهاجمی نسبت به دیگران
۶- وسواسهای مذهبی و اخلاقی:
- ترس از آزردن خدا یا نگرانی از توهین به مقدسات
- نگرانی بیش از حد در مورد درست و غلط بودن یا اخلاقیات
۷- وسواسهای هویتی:
- نگرانی بیش از حد در مورد گرایش جنسی فرد
- نگرانی بیش از حد در مورد هویت جنسیتی فرد
۸- وسواسهای دیگر:
- وسواسهای مربوط به روابط. به عنوان مثال، نگرانی بیش از حد در مورد اینکه آیا خود فرد یا طرف مقابل شریک مناسبی برای یکدیگر هستند یا نه. این نوع وسواس میتواند در مورد اقوام، دوستان و روابط دیگر نیز باشد.
- وسواس در مورد مرگ و هستی (به عنوان مثال درگیری بیش از حد با موضوعات هستی و فلسفی، مانند مرگ، جهان و نقش فرد در این دنیا)
- نگرانی بیش از حد در مورد اتفاقات گذشته و تأثیراتی که ممکن است برجای گذاشته باشند.
- وسواسی به نام “آلودگی احساسی” (به عنوان مثال، فرد می ترسد ویژگی های شخصیتی دیگران به او منتقل شود)
علائم وسواس عملی
وسواس عملی، رفتارهای تکراری یا کارهای ذهنی هستند که فرد احساس میکند در واکنش به یک فکر وسواسی مجبور به انجام دادن آنها است. این رفتارها معمولاً به طور موقت از ناراحتی و آشفتگی فرد جلوگیری میکنند. یا آن را کاهش میدهند. این مسئله باعث میشود در آینده دوباره همین کار را انجام دهد. وسواس عملی ممکن است پاسخی باشد که به طور مستقیم به یک وسواس مرتبط است. (مانند شستن بیش از حد دستها به دلیل ترس از آلودگی) یا اقداماتی یاشند که کاملاً نامرتبط با وسواس هستند. در شدیدترین موارد، تکرار مداوم این کارها ممکن است تمام روز وقت فرد را بگیرد و مانع از انجام کارهای روزمره شود.
وسواس های عملی رایج در افراد
در اینجا وسواس های عملیای که رایج تر است بین افراد را با همن مرور میکنیم.
شستن و تمیز کردن
- شستن بیش از حد دستها یا شستن آنها به روشی خاص.
- دوش گرفتن، توالت رفتن و مسواک زدن بیش از حد.
- تمیز کردن بیش از حد وسایل منزل یا سایر اشیاء.
- انجام کارهای دیگر برای جلوگیری از تماس با مواد آلوده.
بررسی کردن
منظور از بررسی کردن، بررسی موارد زیر است.
- به دیگران آسیب نرساندهاند یا نخواهند رساند.
- به خودشان آسیب نرساندهاند یا نخواهند رساند.
- هیچ اتفاق وحشتناکی نیفتاده است.
- اشتباه نکردهاند.
- بدن شان سالم است و زخمی ندارد.
تکرار کردن
- تکرار کردن فعالیتهای روزمره (به عنوان مثال، وارد شدن یا بیرون رفتن از در)
- حرکات بدن (به عنوان مثال، ضربه زدن، لمس کردن، پلک زدن)
- انجام کارها در یک تعداد مشخصی (به عنوان مثال شما کاری را سه بار انجام میدهید. چون معتقدید عدد ۳ خوش شانسی میآورد.)
وسواسهای ذهنی
- مرور ذهنی رویدادها برای جلوگیری از آسیب به خود یا دیگران یا برای جلوگیری از عواقب وحشتناک.
- دعا کردن برای جلوگیری از آسیب به خود یا دیگران یا برای جلوگیری از عواقب وحشتناک.
- لغو کردن یا حذف کردن (مثال: جایگزین کردن یک کلمه بد با یک کلمه خوب برای حذف اثر نامطلوب آن)
اجبارهای دیگر
- مرتب کردن یا چیدمان وسایل تا زمانی که احساس خوبی به فرد دست دهد.
- پرسیدن از دیگران برای اطمینان خاطر بیشتر.
- اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است وسواسهای فرد را تحریک کند.
پیامدهای اختلال وسواس عملی فکری
وسواس فکری-عملی می تواند تأثیر عمیقی بر زندگی فرد داشته باشد. اجبارها و وسواسها ممکن است ساعات زیادی از شبانه روز فرد را درگیر کنند و در روابط خانوادگی و اجتماعی آنان اختلال ایجاد کنند. همچنین میتوانند تأثیر منفی بر تحصیل و اشتغال داشته باشند.
از سوی دیگر با شدیدتر شدن وسواس فکری عملی، اجتناب ممکن است به یک مشکل فزاینده تبدیل شود. فرد ممکن است از هر چیزی که باعث تحریک ترسهای وسواسی او میشود، اجتناب کند. این اختلال میتواند انجام فعالیتهای روزمره مانند غذا خوردن، بیرون رفتن، خرید کردن و… را برای افراد دشوار کند. این مساله تا جایی پیش میرود که ممکن است حتی برخی از افراد خانه نشین شوند. وسواس فکری-عملی اغلب با افسردگی و سایر اختلالات اضطرابی، از جمله اضطراب اجتماعی، اختلال پانیک و اضطراب جدایی همراه است.
این افراد معمولا از علائم خود بسیار خجالت میکشند و تلاش زیادی برای پنهان کردن این علائم میکنند. از آنجایی که در بسیاری موارد خانواده فرد نیز درگیر وسواس میشوند، آنها نیز تحت تاثبر رفتارهای فرد مبتلا قرار می گیرند. این اختلال میتواند باعث ایجاد درگیری و ناراحتیهایی در خانواده شود.
ریشه اختلال وسواس فکری عملی
به طور دقیق مشخص نیست که چه عاملی باعث ایجاد اختلال وسواس فکری عملی میشود. تحقیقات نشان میدهد عوامل مختلفی در این زمینه نقش دارند از جمله:
۱- سابقه خانوادگی
اگر یکی از اعضای خانواده وسواس فکری-عملی داشته باشد، احتمال بیشتری دارد که شما هم به این اختلال مبتلا شوید. این مساله هم ناشی از رفتار آموخته شده است و هم ممکن است به دلایل ژنتیکی باشد.
۲- تفاوت در مغز
در مغز برخی از افراد مبتلا به OCD مناطقی با فعالیت غیرعادی دیده می شود. همچنین سطح انتقال دهنده عصبی سروتونین نیز در این افراد پایین است.
۳- رویدادهای زندگی
اختلال وسواس فکری عملی ممکن است در افرادی که مورد آزار و اذیت و سوء استفاده قرار گرفتهاند شایعتر باشد. این موضوع گاهی اوقات پس از یک رویداد مهم زندگی، مانند زایمان یا یک حادثه غم انگیز شروع میشود.
۴- شخصیت
افراد مرتب، دقیق و منظم که استانداردهایی بالایی دارند، ممکن است بیشتر در معرض ابتلا به OCD باشند. همچنین افرادی که به طور کلی بسیار مضطرب هستند یا احساس مسئولیت بسیار قوی نسبت به خود و دیگران دارند متسعدتر از دیگران هستند.
تشخیص OCD
هیچ آزمایش واحدی برای تشخیص اختلال وسواس فکری عملی یا همان OCD وجود ندارد. اقداماتی که برای تشخیص اختلال وسواس فکری عملی به کار میروند شامل موارد زیر است:
ارزیابی روانشناختی
متخصصان میتوانند بر اساس یک سری ارزیابیها، تشخیص گذاری را انجام دهند. این ارزیابی شامل صحبت در مورد افکار، احساسات، علائم و الگوهای رفتاری فرد است. ممکن است در این بین با خانواده یا دوستان فرد هم مصاحبه شود. برای تشخیص ابتلا به OCD، این افکار وسواسی و رفتارهای اجباری باید زمان زیادی از وقت فرد را به خود اختصاص دهند، (بیش از ۱ ساعت در روز) غیر منطقی باشند و بیش از حد تکرار شوند، باعث ناراحتی فرد شوند و در زندگی و روابط فرد اختلال ایجاد کنند.
همچنین یک معاینه جسمی برای رد سایر مواردی که میتوانند باعث علائم فرد شوند انجام میشود.
گاهی اوقات تشخیص OCD دشوار است زیرا علائم این اختلال میتواند مشابه علائم اختلال شخصیت وسواسی-اجباری، اختلالات اضطرابی، افسردگی، اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات سلامت روان باشد. به همین دلیل مراجعه به یک متخصص و انجام ارزیابی جامع در این زمینه اهمیت زیادی دارد.
عوامل خطر برای اختلال وسواس فکری-عملی چیست؟
اگرچه علل دقیق OCD ناشناخته است، عوامل خطر مختلفی احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش میدهد. برخی از این عوامل عبارتند از:
۱- ژنتیک
مطالعات نشان دادهاند که داشتن یک خویشاوند درجه اول (پدر یا مادر) که به OCD مبتلا است، باعث افزایش احتمال ابتلا به این اختلال میشود. البته دانشمندان هیچ ژن یا مجموعه ژنی را که به طور قطعی منجر به اختلال وسواس فکری-عملی شود، شناسایی نکردهاند؛ اما مطالعات در مورد ارتباط بین ژنتیک و OCD همچنان ادامه دارد.
۲- عوامل زیستی
مطالعات تصویربرداری مغز نشان دادهاند که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی اغلب در قشر پیشانی و ساختارهای زیرقشر مغز تفاوتهایی با افراد عادی دارند. این مناطق بر توانایی کنترل رفتار و پاسخهای احساسی تأثیر میگذارند. محققان همچنین دریافتهاند که چندین ناحیه مغز، شبکههای مغز و فرآیندهای بیولوژیکی در افکار وسواسی، رفتارهای اجباری و ترس و اضطراب مرتبط نقش کلیدی دارند.
۳- خلق و خو
برخی تحقیقات نشان دادهاند که افرادی که رفتارهای محتاطانهتری دارند، احساسات منفی را تجربه میکنند و در دوران کودکی علائم اضطراب و افسردگی را نشان میدهند، بیشتر احتمال دارد به OCD مبتلا شوند.
۴- آسیبهای دوران کودکی
برخی مطالعات ارتباطی بین آسیب های دوران کودکی و علائم وسواسی-اجباری گزارش کرده اند.
۵- اختلالهای عصب-روانشناختی ایمنی خودکار کودکان
برخی از کودکانی که به اختلالات عصبی-روانی خود ایمنی مرتبط با عفونتهای استرپتوکوکی (سندرم پانداس) مبتلا میشوند ممکن است به طور ناگهانی علائم اختلال وسواس فکری-عملی را نشان دهند.
درمان اختلال فکری – عملی (OCD) به چه صورت است؟
در چند دهه گذشته، شاهد ظهور بسیاری از درمانهای مؤثر، هم دارویی و هم رواندرمانی برای اختلال وسواس فکری عملی بودهایم. نتایج تحقیقات نشان میدهند افرادی که تحت درمان مناسب قرار میگیرند، به طور معمول کیفیت زندگی آنها افزایش و عملکرد آنها بهبود مییابد. در ادامه به معرفی برخی از درمانهای رایج در این زمینه میپردازیم.
۱- روان درمانی کوتاه مدت فشرده ISTDP
دیدگاه روان پویشی کوتاه مدت و فشرده، منبعث از الگوی روانکاوی فروید است که توسط دانشمند ایرانی بنام دوانلو در دانشگاه مک گیل طراحی و توسعه یافت؛ که در آن روش بلند مدت، کم اثر، سازمان نایافته و نامشخص روان تحلیلی به یک روش کوتاه مدت، اثربخش، سازمان یافته و روشن تبدیل شده است. این روش درمانی از آنجایی درمانگری پویشی نامیده میشود، که همچون روان تحلیلگری تجربه احساسات واقعی، غلبه بر مقاومت و توجه دقیق به پدیده انتقال را مبنای خود قرار داده است. محورهای این روش درمانی بر رابطه درمانی و ماهیت افشا استوار است.
در ISTDP، ریشه اختلالات روانی تعارضات هیجانی فرض میشود که از تجربیات اولیه فرد بر میخیزد. تعارضات هیجانی باعث میشود فرد برای کاهش اضطراب از احساسات واقعی بگریزد و از شیوههای غیر انطباقی استفاده کند. در این رویکرد فرض بر این هست که فرد به دلیل ترس از طرد یا عمل متقابل از ابراز هیجاناتی مثل خشم نسبت به برخی افراد اجتناب میکند.
یکی از تاکیدات درمانهای پویشی کوتاه مدت، تلاشهای پیوسته درمانگر برای تجربه عمیق عاطفی و هیجانی به عنوان عنصری شفا بخش است.
با توجه به وجود آشفتگیهای هیجانی مبتلایان به اختلالات روان شناختی و نقش این آشفتگیها در تداوم این اختلالات همچنین اثر بخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر اختلالات شخصیت، افسردگی، اضطراب و کاهش باورهای غیر منطقی و اجتناب شناختی افراد مبتلا به وسواس، ISTDP میتواند به شکل اثر بخشی در شناسایی و از میان برداشتن مکانیسمهای دفاعی ناکارآمد این بیماران و تجربه و شناخت عمیق احساسات آنها و در نهایت درمان عمل کند.
۲- درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری یا CBT یک رویکرد روانشناختی است که به افراد کمک میکند تا افکار مضر یا نادرست را تشخیص دهند و بتوانند در موقعیتهای چالش برانگیز عملکرد بهتری داشته باشند. CBT به افراد کمک میکند تا ببینند که این افکار چگونه بر احساسات و رفتار آنها تأثیر میگذارد، آنها را زیر سوال ببرند و الگوهای رفتاری خود را تغییر دهند. درمان شناختی رفتاری در تحقیقات متعددی نتایج خوبی نشان داده و اکنون به عنوان یک “استاندارد طلایی” روان درمانی در نظر گرفته میشود.
۳- درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP)
ERP نوع خاصی از CBT است و به طور موثر رفتارهای اجباری را کاهش میدهد، حتی برای افرادی که به دارو به خوبی پاسخ نمیدهند. این روش، نوعی مواجهه است. یعنی فرد در یک محیط امن به تدریج در معرض موقعیتهایی قرار میگیرد که در حالت عادی باعث وسواس وی میشود. مثلا فرد اشیا کثیف را لمس میکند و نباید دستهای خود را بشورد. اگرچه این رویکرد ممکن است در ابتدا باعث اضطراب شود و بعضی مواقع فرد از ادامه آن صرف نظر میکند، اما در کسانی که این درمان را ادامه میدهند باعث کاهش رفتارهای اجباری میشود.
۴- داروهای مربوط به OCD
پزشکان ممکن است برای کمک به درمان اختلال وسواس فکری-عملی دارو تجویز کنند. رایج ترین داروهای تجویز شده برای این اختلال، داروهای ضد افسردگی هستند که هدف آنها سروتونین، یک انتقال دهنده شیمیایی در مغز است که در افسردگی و OCD نقش دارد. این دسته از داروها که با نام مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) شناخته میشوند به طور معمول برای درمان افسردگی استفاده میشوند. دوز SSRI برای درمان OCD اغلب از مقدار مورد استفاده برای درمان افسردگی بیشتر است. اگر یک دارو SSRI در بیماران جواب ندهد گاهی اوقات داروی SSRI دیگری تجویز میشود. معمولاً هشت تا دوازده هفته طول میکشد تا به طور کامل اثرات دارو مشخص شود. بهترین درمان برای اختلال وسواس فکری-عملی ترکیبی از CBT و SSRI است، به خصوص اگر علائم اختلال شدید باشد.
۵- درمانهای دیگر
در سال ۲۰۱۸، سازمان غذا و دارو (FDA) استفاده از تحریک مغناطیسی مغز (rTMS) را به همراه دارو، روان درمانی یا ترکیبی از هر دو برای درمان افرادی که به OCD شدید مبتلا هستند و به سایر درمانها پاسخ ندادهاند، تأیید کرد. این روش که به طور معمول برای درمان افسردگی استفاده میشود، یک درمان غیر تهاجمی است که می تواند مناطق خاص مغز مرتبط با OCD را هدف قرار دهد.
همچنین زمانی که سایر درمانها نتیجه نداشته باشند پزشکان ممکن است از DBS برای درمان افراد مبتلا به OCD شدید استفاده کنند. در این روش، الکترودهای کوچکی در نواحی خاصی از مغز تعبیه میشوند و امواج الکتریکی ضعیفی را به صورت مداوم به بخشهای عمقی مغز منتقل میکنند. این تحریکات باعث تعدیل فعالیت الکتریکی نورونها در آن نواحی میشود.
اگرچه DBS برای درمان اختلالات عصبی خاصی همچون بیماری پارکینسون از سوی FDA تأیید شده است؛ اما اثربخشی آن برای درمان اختلالات روانی هنوز به طور کامل تایید نشده است.
موسسه روانشناسی وفور با داشتن روانشناسان مجرب و متخصص در زمینه اختلال وسواس فکری عملی، به شما کمک میکند تا بهترین راه مدیریت این اختلال را پیدا کنید.
اختلالهای مشابه و مرتبط با OCD
برخی اختلالات دیگری وجود دارد که ممکن است از حیث علائم و موارد دیگر مشابه اختلال وسواس فکری-عملی باشند که در ادامه به توضیح این اختلال و تفاوت های آن ها با اختلال وسواس عملی فکری میپردازیم.
۱- اختلال شخصیت وسواسی جبری
اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) و اختلال وسواسی جبری (OCD) دو اختلال روانی متفاوت هستند که با علائم مشابهی همراه هستند. با این حال، تفاوتهای کلیدی بین این دو اختلال وجود دارد.
OCPD یک اختلال شخصیتی است. اختلالات شخصیتی الگوهای پایدار و فراگیر رفتار و ادراک هستند که در اوایل بزرگسالی شروع میشوند و در طی زمان ادامه پیدا میکنند.
علائم OCPD بر کمال گرایی، سازماندهی و کنترل متمرکز است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری اغلب احساس میکنند که باید همه چیز را طبق برنامه و به طور کامل انجام دهند. آنها ممکن است در برابر تغییر مقاومت کنند و به سختی میتوانند کارهایی را که به نظرشان نظم و ترتیبی ندارند انجام دهند. برخی از علائم شایع این اختلال عبارتند از:
- کمال گرایی بیش از حد
- تمایل به کنترل همه چیز
- مقاومت در برابر تغییر
- توجه به جزئیات
- وسواس ترتیب و نظم
- تمایل به تکرار کارها
- مشکل در کنار آمدن با ابهام
- مشکل در تصمیم گیری
- تمایل به انتقاد از دیگران
- مشکل در پذیرش انتقاد از خود
۲- اختلال بدشکلی بدنی
اختلال بدشکلی بدنی (Body Dysmorphic Disorder) یک اختلال روانیست که ویژگی اصلی آن تمرکز وسواسی روی یک یا چند نقص خیالی یا جزئی در ظاهر فرد است. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب به طور مکرر در آینه به خود نگاه میکنند، ظاهر خود را با دیگران مقایسه میکنند یا از نشان دادن بخشهایی از بدنشان اجتناب میکنند. آنها به طور غیر منطقی احساس میکنند که دیگران همان نقصی را که آنها میبینند را مشاهده خواهند کرد و این موضوع باعث اضطراب و افسردگی در آنها میشود. این دغدغهها میتواند روی یک یا چند ناحیه از بدن متمرکز باشد؛ که بیشتر روی پوست، مو یا بینی است. این رفتارها و دغدغهها وقت گیر هستند و به طور متوسط، سه تا هشت ساعت در روز وقت فرد را میگیرند.
این اختلال میتواند تاثیر به سزایی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد. بسیاری از این افراد به دنبال درمان زیبایی مانند درمانهای پوستی یا جراحی میروند تا سعی کنند نقصهای خود را برطرف کنند. این اختلال بر حدود ۲ درصد افراد تأثیر میگذارد و معمولاً قبل از سن ۱۸ سالگی شروع میشود. روان درمانی و دارو درمانی از جمله روشهای درمان این اختلال هستند.
همچنین دیسمورفی عضله، شکلی از اختلال بدشکلی بدنی است که در مردان شایعتر است. دیسمورفی عضله یا میودیسمورفیا، یک اختلال روانی است که در آن فرد به طور وسواسی نگران کوچک بودن یا ضعیف بودن عضلات بدن خود است. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب وقت و انرژی زیادی صرف تمرینات ورزشی، رژیم غذایی مخصوص و مکملها میکنند تا عضلاتی بزرگتر و قویتر به دست آورند. علیرغم داشتن عضلات بزرگ، آنها همچنان بدن خود را لاغر و ضعیف میبینند. این امر باعث افسردگی، اضطراب و مشکلات اجتماعی در آنها میشود. دیسمورفی عضله عمدتاً در مردان جوان دیده میشود. درمان روان درمانی و دارویی میتواند به بهبودی کمک کند.
۳- تریاکوتیلومانیا (اختلال کندن مو)
تریاکوتیلومانیا (Trichotillomania) یا اختلال کندن مو، شامل کندن مکرر موهای فرد، بیشتر از سر، ابرو و پلک است. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی موهای خود را از نواحی مختلف بدن مانند سر، ابرو، مژه و غیره میکنند. این کار موقتاً باعث آرامش آنها میشود اما بعداً احساس پشیمانی و شرمساری میکنند. تریاکوتیلومانیا میتواند باعث ریزش مو، التهاب، عفونت و ضایعات پوستی شود. افراد مبتلا به تریکوتیلومانیا بارها و بارها تلاش میکنند تا کندن مو را کاهش دهند یا متوقف کنند. این اختلال در بین زنان بسیار شایعتر است و معمولاً در دوران بلوغ شروع میشود. درمان معمولاً شامل درمان شناختی رفتاری (CBT)، از جمله تکنیکی به نام درمان بازگشت عادت است که میتواند به شناسایی محرک ها و افزایش آگاهی، اصلاح الگوهای عادتی کندن و افزایش کنترل بر رفتار کمک کند.
۴- درماتیلومانیا (وسواس کندن پوست)
درماتیلومانیا یا اختلال وسواس کندن پوست، یک بیماری روانی است که به اختلال وسواس فکری-اجباری مرتبط است. این اختلال با نیاز به برداشتن مکرر پوست مشخص میشود که منجر به آسیب پوستی و حتی مختل شدن زندگی فرد خواهد شد.
این اختلال یک رفتار تکراری متمرکز بر بدن است که اغلب در نوجوانی یا بعد از بلوغ شروع میشود، اما میتواند در کودکان یا بزرگسالان نیز رخ دهد.
پوست کنی ممکن است با حالات هیجانی مختلف همراه باشد. امکان دارد پوست کنی توسط احساس اضطراب یا کسالت ایجاد شود و قبل از آن افزایش احساس تنش وجود داشته باشد. (خواه بلافاصله قبل از کندن پوست یا وقتی فرد سعی می کند در برابر میل به کندن مقاومت کند) همچنین ممکن است وقتی پوست یا دلمه کنده میشود به ارضا، لذت یا احساس آرامش بیانجامد.
اختلال پوست کنی با ناراحتی به علاوه اختلال اجتماعی و شغلی ارتباط دارد. اکثر افراد مبتلا به این اختلال ساعات زیادی را صرف کندن، فکر کردن به کندن و مقاومت کردن در برابر میل به کندن پوست میکنند.
از کجا بفهمم من OCD دارم یا OCPD؟
تفاوت اصلی بین اختلال وسواس فکری عملی و اختلال شخصیت وسواسی جبری این است که فرد مبتلا به OCD افکار مزاحم و وسواسی خود را به عنوان یک مشکل میبیند، در حالی که فرد مبتلا به OCPD رفتارها و باورهای خود را منطبق با ارزشهای شخصیاش میداند و مشکلی با آنها ندارد. این کلیدیترین معیار برای فهم تفاوت این دو اختلال است. افراد مبتلا به OCPD به ندرت فکر میکنند که نحوه تفکر آنها مشکلی دارد و باید آن را حل کنند. این افراد حتی فکر میکنند اگر همه مانند آنها رفتار کنند، همهچیز درست خواهد بود.
تفاوت دیگر این است که تمرکز OCD معمولاً بر روی بخشهای خاصی از زندگی است در حالیکه الگوهای رفتاری OCPD در تمام جنبههای زندگی فرد دیده میشود.
یک راه ساده برای به خاطر سپردن تفاوت این دو اختلال، توجه به حرف P در اختلال شخصیت OCPD است که نشاندهنده الگوهای شخصیتی گستردهتر آن نسبت به OCD است.
نگارنده:
آقای انصار خوگر، کارشناس ارشد سلامت روان
ویراستار علمی:
خانم گلاره صابر مجیدی، رواندرمانگر و کاندیدای دکتری تخصصی روانشناسی
راههای تماس با ما: