روانشناسی ثروت چیست؟
علم روانشناسی بستری را فراهم کرده است تا ما بتوانیم اطلاعات گوناگونی در مورد چگونگی رفتار خود بهدست آوریم. به کارگیری این اطلاعات به صورت عملی در زندگی روزانه، میتواند به بهبود کیفیت زندگی ما کمک کند. روانشناسی ثروت یکی از کاربردهای علم روانشناسی است که میتواند به بهبود رفتارها در حوزۀ مالی کمک کند.
یک فرد در طول زندگی با حوزههای مختلفی جهت حفظ بقای خود سر و کار دارد. یکی از این حوزهها ثروت و بحثهای کلان مرتبط با آن است. ثروت اندوزی و دیگر فعالیتهای مربوط به آن موضوعی است که گاه فکر افراد را در طول شبانه روز به خود مشغول میکند. افکاری که میتواند برای فرد و جامعه راهبردی باشد و بستر جدیدی را برای آسایش، رشد و بالندگی تمام افراد جامعه ایجاد کند. در همین راستا همکاری مشترک بین علوم مالی و روانشناسی باعث شده است که دانش کنونی ما از بازارهای مالی و رفتارهای مربوط به این حوزه ژرفتر شود و همچنین راهبردهایی مبتنی بر واقعیت به کار گرفته شوند. یکی از نمونههای این همکاری شاخه جدیدی به نام حوزۀ دانش مالی رفتاری در زمینۀ اقتصاد است.
حوزۀ مالی رفتاری در روانشناسی ثروت
شاخه جدیدی از دانش مالی است که در سطح کلان، نظریههای کلاسیک مالی را به چالش میکشد و در سطح خرد آن، پدیدههای غیر معمول موجود در رفتار فرد را در حوزه مالی تشریح میکند.
فرضیههای نظریههای کلاسیک در حوزۀ دانش مالی:
یکی از مفروضات پایهای در نظریه های کلاسیک این است که رفتار سرمایه گذاران در ارزش گذاری اوراق بهادار و محصولات مالی در بورس ها، مبتنی بر عقل است؛ یعنی آنها در پی کسب حداکثر منافع هستند و رفتار آنها در هنگام کسب سود و خطر زیان، پیش بینی پذیر است. در حالی که در ادامه به نمونه هایی برخورد خواهیم کرد که این مفروضه را به چالش میکشاند؛ اما در ابتدا با چندین واژه و دیدگاه کلاسیک آن آشنا خواهید شد.
تئوری کلاسیک بازار کارا:
به رفتار سرمایه گذارانی اشاره دارد که الگوی تصمیم گیری آنان تحت تاثیر اطلاعات همگنی مانند اطلاعات مالی، گزارشهای منتشر شده، گزارشهای سالانه و دادههای جمع آوری شده از مشاورههای سرمایه گذاری در مورد یک سهم یا یک کالا است. این اطلاعات که عاملی برای قیمت گذاری است در اختیار همگان قرار دارد تا صرفا سرمایه گذاران به دلیل دسترسی به چنین اطلاعاتی سود کسب نکنند.
حال با وجود این تئوری، چه انگیزه و یا چه نیرویی افراد را به سمت سرمایه گذاری ترغیب میکند؟
اقدام بر اساس ریسک پذیری موجب میشود افراد در بازار سهام سودهای غیر عادی و بالا داشته باشند. طبق این فرایند هر فرد براساس توان ریسک خود در بازار، بازده خواهد داشت؛ در نتیجه تغییرات در بازار دارای الگو نامعینی است. بنابراین اطلاعات امروز قابلیت استفاده برای روزهای آتی را نخواهند داشت که در اصطلاح به آن بازار بی حافظه میگویند.
نظریۀ بازار کارا منتقدانی نیز دارد. آنان معتقدند قیمت یک سهام علاوه بر اطلاعات همگن موجود در بازار تحت تاثیر عوامل دیگری نیز هست؛ برای مثال اگر تعدادی از سرمایه گذاران، نسبت به آینده سهام خاصی در بازار بدبین شوند و آن را بفروشند؛ این امر قیمت سهم را به زیر ارزش ذاتی خود خواهد رساند. همچنین عوامل دیگری که در زیر به تعدادی از آنها اشاره میشود، بر بازار اثر میگذارد.
عوامل اثرگذار در بازار
- اثر تقویمی: ساعات مختلف روز، روزهای متفاوت هفته و یا روزهای خاصی در سال، میتواند در بازدهی سهام اثر داشته باشد؛ برای مثال بازدهی در روزهای ابتدایی سال نو میلادی در بالاترین حد خود است، در حالی که در آخرین ماه میلادی کمترین میزان ارزش خود را دارد. همچنین در آمریکا بازدهی معاملات در روزهای آخر هفته، از اول هفته یعنی دوشنبه، بیشتر است.
- اثر شرکتهای کوچک: بازدهی سهام در شرکتهایی که کمتر مورد توجه تحلیل گران هستند، پتانسیل بیشتری برای کسب سود دارد.
- اثر چرخش سیاسی: دولتها بر بازار سهام اثر میگذارند. دولتها در روزهای آغازین و پایانی دوره اجرایی ریاست خود، بازده غیرعادی نسبت به مدت حضور خود نشان میدهند.
- اثر عرضه اولیه: شرکتها برای جلب نظر سرمایه گذاران و مقبول واقع شدن ارزش سهامشان در بازار، قیمت عرضه اولیه را پایین قرار می دهند؛ تا در نتیجه این کار، خریداران در روزهای اولیه عرضه، سود بالایی داشته باشند.
- اثر تاخیر در ارایه گزارش سود آوری: برخی تحقیقات نشان میدهد شرکتهایی که گزارش سود آوری را با تاخیر ارائه میدهند، در دوره بعدی، بازدهی منفی در ارزش سهام خود دارند.
نظریه مطلوبیت نهایی نزولی:
یکی دیگر از تئوریهای کلاسیک اقتصاد که اولین بار توسط پاسکال عنوان شد، به اثر مطلوبیت مورد انتظار در شرایط نامطمئن اشاره دارد که مفهومی در اقتصاد خرد است و بر اساس آن میتوان رفتار مصرف کننده را رصد کرد.
برای فهم بهتر این نظریه لازم است در ابتدا با چند مفهوم آشنا شوید:
- مطلوبیت: اقتصادانان معتقدند افراد تا جایی مصرف کالا یا یک خدمت را ادامه میدهند که مطلوبیتشان به حداکثر برسد.
- مطلوبیت نهایی: مقدار مازادتر از مصرف یک کالا یا خدمت، که از حد مطلوبیت حداکثری گذر میکند.
- سیری یا اشباع: مفهوم نقطه سیری یا اشباع در مطلوبیت، به مصرف کالا یا خدمتی اشاره دارد که سیر منحنی مطلوبیت را نزولی میکند؛ زیرا مصرف کننده پس از مطلوبیت نهایی که به حداکثر خود رسیده دیگر تمایلی برای مصرف نداشته و در صورت مصرف بیشتر، منحنی مطلوبیت کل، سیر نزولی را آغاز خواهد کرد.
در نتیجه نظریه مطلوبیت نهایی نزولی تلاش دارد این مفهوم را برساند که هر قدر مصرف کالا یا خدمت افزایش یابد، نرخ رضایت کاهش مییابد. حتی اگر افراد بهطور رایگان از آن بهره برند. البته این نظریه برای کالاهایی چون جواهرات یا اقلام غیراقتصادی چون آب و هوا صدق نمیکند.
نظریه مطلوبیت انتظاری:
دانشمندان در کوششی دیگر در سال ۱۹۴۷ نظریۀ مطلوبیت انتظاری را بسط دادند که تا سالها نظریه غالب در تشریح تصمیم گیری و ریسک پذیری بود. آنان تلاش کردند تا فرآیند تصمیمگیری و عواملی که در آن موثر است را تبیین نمایند و الگویی از رفتار مصرف کننده را نمایش دهند. در این نظریه افراد در شرایط نامطمئنی که در آن ریسک وجود دارد، دست به یک انتخاب میزنند و این ریسک پیامدهای مختلفی را به همراه دارد. نکته مهم این است که هر آنچه که فرد انتخاب می کند مبتنی بر بیشترین مطلوبیت مورد انتظار او است.
نکته حائز اهمیت این است که افراد در حالت کلی بر اساس ترجیحهای شخصی خود دست به انتخاب میزنند. اما این انتخاب زمانی تحت تاثیر مولفه مطلوبیت انتظاری قرار میگیرد که فرد در تعامل با فرد یا افراد دیگری قرار میگیرد. در این صورت تصمیم گیری، شرایطی استراتژیک پیدا میکند؛ زیرا پای ترجیحات فرد یا گروه دیگری نیز در میان است.
تفاوت مفروضههای مالی رفتاری با نظریههای کلاسیک مالی:
در ابتدا به چند تعریف از حوزۀ مالی رفتاری میپردازیم. نظریه پردازان هرکدام تعریف متفاوتی از دانش مالی رفتاری ارائه دادهاند. بعضی معتقدند دانش مالی رفتاری در جستجوی فهم نتایج حاصل از فرایندهای روانشناختی تصمیم گیری و پیش بینی کردن رفتار است. بعضی دیگر این مفهوم را مطالعه چگونگی تفسیر شخص از اطلاعات، جهت اتخاذ تصمیم آگاهانه تعریف میکنند.
دانش مالی رفتاری مبتنی بر مفاهیمی است مثل:
- سرمایه گذاران منطقی نیستند.
- به طور نظام یافتهای دارای خطاهای شناختی هستند.
- تصمیم گیری ها عموما با تکیه بر اطلاعات ناقص است.
نظریه مالی استاندارد یا کلاسیک مبتنی بر مفاهیمی است شامل:
- سرمایه گذاران منطقی اند.
- تمام اطلاعات موجود را به روش صحیحی بررسی میکنند.
- بازده مورد نظر آنها فقط به ریسک سرمایه گذاری وابسته است.
همچنین مفروضات این دو رویکرد در ارتباط با بازار مالی متفاوت است، در نظریۀ مالی کلاسیک اطلاعات به سرعت منعکس میشود و بازار ارزش ذاتی اوراق بهادار را به درستی نشان میدهد؛ در حالی که بازار در حوزۀ دانش مالی رفتاری به مسایل دیگری، فارغ از اطلاعاتی که میتواند بر نحوه قیمت گذاری اثر بگذارد، تکیه دارد. در مجموع نظریه مالی کلاسیک با انسان اندیشمند و منطقی که منفعت طلبی را مد نظر دارد، سر و کار دارد؛ در حالی که دانش مالی رفتاری با توجه به احساسها، خطاهای شناختی و تاثیرات آن بر اتخاذ تصمیم سرمایه گذار، مدلهایی را برای تشریح رفتار ایجاد میکند تا بتواند آن را تبیین کند.
یکی از کاربردهای دانش مالی رفتاری، روانشناسی ریسک است. در مدل کلاسیک، در کسب سود و تحمل زیان، شکل متقارنی از سود و زیان فرضی وجود دارد. در حالی که در مدل مالی رفتاری مردم نسبت به کاهش ثروت خود، حساسیت بیشتری در مقایسه با افزایش آن دارند؛ که موجب می شود شکل سود و زیان متقارن نباشد. زیرا طبق پژوهشها بار منفی زیان حدودا دو برابر قویتر از اثر بار مثبت در یک معامله سودآور است؛ لذا افراد از زیان میگریزند. برای مثال افراد سهام سودآور را سریع میفروشند؛ درحالیکه در بسیاری از معاملات، بهدلیل پرهیز از زیان برای مدت زیادی یک سهام زیان ده را در سبد معاملاتی خود نگه میدارند.
بر اساس آنچه گفته شد، میتوان رفتار مالی انسان را برآمده از روان وی در نظر گرفت. چالشهای موجود در کسب ثروت و رفتار مالی انسان اجتناب ناپذیر است. در این میان، داشتن آگاهی و خرد در مواجهه با وقایع و پیامدها میتواند هزینههای مالی و روانی کمتری را برای فرد به همراه داشته باشد تا بتواند متناسب با واقعیت رفتار کند و به جای داشتن رفتار انفعالی که نتیجه غلبه محیط بر او است، رفتاری پویا و کنشگر نسبت به وقایع محیطی داشته باشد تا از رنج حاصل از شکست و تکرار آن جلوگیری کند. آگاهی و بینش نسبت به موانع موجود در مسیر کسب و کار و حل آنها در بستر رویکردهای علمی و کمک گرفتن از مشاوران متخصص، زمینه ساز گسترش رفتار مالی موفق است.
نگارنده:
آرزو پارسی دانشجوی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
ویراستار علمی:
خانم فرنوش طاهری، رواندرمانگر و کاندیدای دکتری تخصصی روانشناسی