سجاد- دوره ۱ رشت

امروز تقریبا دو سال از آشنایی من با دوره «وفور» میگذره.
من زندگیم رو به دو قسمت تقسیم میکنم؛
“قبل از وفور و بعد از وفور”

با کلی دانسته و دانش وارد دوره شدم.
در طول دوره “مثل ظرف آبی که پر املاحِ ته نشین شده بود و تکانهای اساسی خورد” به هم خوردم.
با مسائل و احساساتی آشنا شدم که تا قبل از آشنایی با دوره «وفور» با نادیده گرفتن یا اجتناب از اونها فکر میکردم میتونم واسه خودم دنیایی درست کنم که توش فقط احساسات خوب باشه!
قبلا دنیا رو به دو قسمت تقسیم کرده بودم”خوب و بد” و میخواستم برم توی قسمتِ خوبِ اون زندگی کنم و خیلى هم از این بابت به خودم حق میدادم.
در طی دوره فهمیدم این امکان پذیر نیست و دنیا به من کاری نداره و مسیر خودش رو میره.
در واقع فهمیدم این من هستم که روی احساسات اسم منفی و مثبت میذارم.
خیلی بی انصافی بود که به بعضی از این احساسات که انسان بودن من رو تعریف میکرد نام منفی گذارده بودم.
مهم ترین اتفاق زندگی ام در طول دوره، لحظه ای بود که فهمیدم چرا از این احساسات فرار میکردم.
حالا دلیل اینکه چرا حالم بد میشه یا اینکه چه اتفاقی در درونم میفته که حالم بد میشه رو میدونم و میفهمم و برای مواجهه ىِ صحیح با اونها ابزار دقیقی در درون دارم و بابتِ آن خوشحال و راضى هستم.
سجاد کهنی- فارغ التحصیل دوره ۱ مهارت های جامع، تفصیلی، تجربه ای و کاربردی زندگی سالم «وفور» رشت- ۱۳۹۹/۹/۱۵-