رؤیا- دوره ۱ رشت
دعوت … هزینه یا دستاورد ! امروز جمله ای از مربی در مورد “دعوت” ذهنم را مشغول کرد. اینکه مشارکت در پروسه دعوت هزینه دارد و برخی با اجتناب از آن طفره میروند … ! وقتی به دعوت به عنوان بخشی مهمی از آموزههای وفور نگاه میکنم مفهوم واژهی “هزینه” برایم پررنگ تر میشود … به تجربههایم برمیگردم… به شکها، دل دل کردنها، ترس از قضاوت و نه شنیدنها که در مسیر دعوت و مواجه با آدمهایی که گاه نمیشناسی به سراغت میآیند! چشمهایی که میشوند آینه روبرو… تو در برابر تو… چشم در برابر چشم… و در این انعکاس پر گفتگو، آسیبهایت با تلنگری رخ عیان میکنند و احساسات در پس خاطرهای از نهانخانه ناهشیار بیرون میزنند و آنگاه که درد سلام میکند … براستی “دعوت” هزینه دارد! هزینهای که سالها حاضر به مواجه و پرداخت آن نشدی و عطایش را به لقایش بخشیدی… تو ماندی و یک عمر گفتگوی در دل مانده و زخمهای سربسته… این بار فرصتی است تا با تلاش و تکاپوی درونی، ترجمان این درد شوی و به جان خستهاش مرهم… برایش هزینه کنی و از هزینه بزرگتر که همان “ترس از هزینه کردن” است بگذری… ! با جمله مربیمان دلم آرام میگیرد… “ما در رابطه آسیب دیدیم، در رابطه هم شفا پیدا میکنیم…”