امیر- دوره ۵ قزوین
این روزها مدام پیامهای گروه را میخواندم، پیامهای هم شاگردیها به دعوت ما به دعوت کردن دیگران به دورهی آموزشی «وفور» راستش مدت زیادی این سؤال “که دعوت برای چی؟” ذهنم را مشغول کرده بود، ولی دلیلش را پیدا نمیکردم. در جستجوی پاسخ، کتابهایی که در گذشته خوانده بودم را این بار با اندک توشهای که از دریای وفور کسب کردهام و با دیدگاه جدید مجدداً میخوانم و میبینم به راستی دریچه نگرشم تغییر کرده!! کتاب جاناتان مرغ دریایی نوشته ریچارد باخ را دوباره خواندم، این بار برخلاف همیشه دوست نداشتم کتاب به انتها برسد، بعضی از خطوط را بارها میخوانم و تکرار میکنم، مثل این چند سطر: “… جاناتان هر چه بیشتر درسهای مهربانی را تمرین میکرد و هرچه بیشتر تلاش میکرد ماهیت عشق را دریابد، بیشتر مشتاق بازگشت به زمین میشد، چرا که با وجود گذشتهای تنها، جاناتان این مرغ دریایی به دنیا آمده بود تا آموزگار باشد و شیوهی خاص او برای تجلی این عشق، بخشیدن قسمتی از حقیقت خود یافته به آن مرغی بود که فرصتی برای درک حقیقت میجست …” سکوت تمام وجودم را فرا میگیرد… حالا میفهمم که فلسفهی دعوت و حرفهای امیر از کجا میآیند. درست است؛ وفور تلاش میکند تا برای تجلی عشق و یکپارچگی، بخشی از حقیقت خود یافته را با همه فارسی زبانان دنیا به اشتراک بگذارد. لااقل برای افرادی همچون خودم که سالها دنبال جایی و فرصتی برای آغاز درک حقیقت بودم و روزها منتظر این دعوت شدن بودم . حالا شکل حرفهای امیر و بقیه دوستان برایم عوض شده! آری ، دلیل “درس دعوت” را دریافتم و از این لحظه به بعد مثل سایر درسهای دوره زندگیاش خواهم کرد.