آیا انسان ها تغییر می کنند؟ شخصیت انسان قابل تغییر است؟
برای پاسخ به این قبیل سوالها، ابتدا لازم است بدانیم شخصیت چیست و آن را تعریف کنیم. ساختار شخصیت را بشناسیم و درک کنیم که چگونه شکل می گیرد و رشد می کند.
تعریف شخصیت چیست؟
تعریفهای متعدد و متفاوتی برای شخصیت وجود دارد؛ به طوری که ارائۀ تعریف واحدی که همۀ نظریهپرداران آن را قبول داشته باشند، امکانپذیر نیست. به طور کلی میتوان گفت، شخصیت الگوی صفات نسبتا پایدار و ویژگیهای منحصر به فردی است که به رفتار شخص ثبات و فردیت میبخشد. در این تعریف، صفات ممکن است منحصر به فرد یا در برخی گروهها مشترک باشند و یا حتی همۀ اعضای گونۀ انسان در آن سهیم باشند؛ اما نکتۀ قابل تامل این است که الگوی صفات برای هر شخص متفاوت است. یعنی هر انسانی با وجود شباهتهایی که به دیگران دارد، تفاوتهای فردی بسیاری در ویژگیهای شخصیتی خاص خود دارد که او را از دیگران متمایز میکند.
میتوان گفت که الگوی شخصیت به تفاوتهای فردی در الگوهای مشخصۀ تفکر، احساس و رفتار اشاره دارد. در نتیجه مطالعۀ کلی شخصیت بر دو حوزۀ گسترده متمرکز است؛ درک وجود تفاوتهای فردی در ویژگیهای خاص شخصیتی، درک چگونگی ارتباط و تعامل و انسجام بخشهای مختلف شخصیت انسان.
آیا شخصیت تغییر میکند؟
اگر شخصیت یکی از قویترین و باثباتترین پیشبینیکنندههای بهزیستی ذهنی و روانی انسان باشد، «آیا ممکن است تغییر کند؟» یا «آیا میتوان آن را تغییر داد؟» در واقع «شخصیت تغییر می کند».
ساختار شخصیت چیست؟
ساختار شخصیت به اجزای تشکیل دهنده یا واحدهای بنیادین آن اشاره میکند. نظریهپردازان شخصیت، ساختارهای متفاوتی را برای آن تعریف کردهاند. از میان نظریههای مختلف، مدل پنج عاملی، پذیرفتهشدهترین شکل نظریه شخصیت است؛ به خصوص از نظر بررسی تغییرات شخصیت اهمیت دارد. اغلب پژوهشگرانی که صفات شخصیت را مطالعه میکنند، معتقدند که فقط پنج صفت غالب همواره از روشهای تحلیل عاملی بدست میآیند.
پنج ویژگی بزرگ شخصیتی که اغلب برای اندازهگیری تغییر در شخصیت استفاده می شوند عبارتند از:
- برونگرایی
- روانرنجورخویی
- گشودگی (تجربه پذیری)
- خوشایندی
- وظیفه شناسی
نام دارند. این پنج عامل در فرهنگهای گوناگون که زبانهای مختلفی دارند نیز، یافت شدهاند.
در حال حاضر شخصیتشناسان معتقدند که شخصیت افراد متنوع است و نباید از طریق شخصیت پردازیهای دوقطبی، مانند برونگرایی در مقابل درونگرایی، مفهوم سازی کرد. درعوض افراد بین دو حالت افراطی یک صفت در نوسان هستند؛ درنتیجه الگوی این نوسانها، شخصیت را تشکیل می دهد.
شخصیت چگونه شکل میگیرد و رشد می کند؟
یکی از بحث برانگیزترین موضوعات روانشناسی، مربوط به ماهیت و رشد شخصیت است. به طور خلاصه میتوان گفت که شخصیت فرد از ژنتیک و رویدادها و شرایط شکل میگیرد و ترکیب و تعامل این عوامل با هم بر رشد ویژگیها و صفات تعیینکنندۀ شخصیت فرد تاثیر میگذارد.
شخصیت چگونه تغییر میکند؟
پژوهشها نشان میدهد که ژنتیک در تغییر و یا ثبات بعضی صفات شخصیت نقش دارد. همچنین عوامل محیطی و فرهنگی، موقعیتی و زمانی نیز بر شخصیت تاثیر می گذارند. در واقع شخصیت هر فرد در طول مراحل مختلف زندگی تغییر می کند. این تغییرات ممکن است به دلیل تغییرات فیزیولوژیکی مرتبط با رشد باشد و یا به علت تجربیات متعددی که بر رفتار فرد تاثیر میگذارد.
اکثر مردم در طول زندگی خود رویدادهایی را تجربه می کنند که باعث ایجاد درک جدیدی از پدیدهها و جهان هستی در فرد میشود. برای مثال، فردی که به راحتی و سریع با دیگران ارتباط برقرار میکند، ممکن است پس از تجربۀ سوءاستفاده در یک رابطۀ عمیق، در برقراری ارتباط سختگیرتر شود. بنابراین هر روز در زندگی با رویدادها و موقعیتهایی مواجه می شویم که گاهی اوقات، این رویدادها میتوانند شخصیت و نحوه تفکر ما را در هسته تغییر دهند.
در زمینۀ تغییرات مرتبط با رشد، مراحل نوجوانی و جوانی در زندگی هر فرد، دورههای اولیۀ تغییرات شخصیتی هستند؛ به ویژه در حوزههای برون گرایی و سازگاری. در دوران نوجوانی افزایش یا تغییرات سریع در هورمونها، فشارهای اجتماعی و محیط و موارد دیگر تاثیر گذارند. درحالی که با پیشرفتن در مرحله بزرگسالی، شخصیت پایدارتر و قابل پیش بینی تر می شود.
رویدادهای استرس زای زندگی چیست؟
رویدادهای منفی زندگی و مشکلات طولانی مدت و کیفیت پایین زندگی، همگی افزایشهای کوچک اما مداوم در روانرنجوری را پیش بینی میکنند. در حالی که رویدادهای مثبت زندگی، کیفیت زندگی را بهبود میبخشند و کاهشهای کوچک اما مداوم در روانرنجورخویی را پیش بینی می کنند.
آیا نقشهای اجتماعی در عوض شدن انسان ها تاثیر دارد؟
نقش های اجتماعی، برای مثال کارمند، به عنوان منابع بالقوه تغییر شخصیت شناسایی شدهاند. محققان تناظرهای قوی بین خواستههای نقش اجتماعی و مشخصات شخصیتی پیدا کردهاند. اگر نقشی مستلزم این باشد که فردی که آن را به عهده دارد، وظیفه شناس باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که ایستادگی او بر این ویژگی زیاد باشد. برعکس، هنگامی که او آن نقش را ترک کرد و یا نقش دیگری را که مستلزم وظیفه شناسی کمتری است به عهده گرفت، در سطح پایینتری از آن ویژگی قرار خواهد گرفت. تحقیقات طولی نشان میدهند که مسیرهای شخصیتی افراد را اغلب میتوان با نقشهای اجتماعی که در طول مراحل زندگی میپذیرفتند و یا از آنها اجتناب میکردند، توضیح داد. بنابراین نقشهای اجتماعی اغلب به عنوان پیشبینی کنندههای اساسی شخصیت مطالعه میشوند.
چگونگی تغییر در طول عمر
تغییر شخصیت در یک سن خاص رخ نمیدهد و در طول زمان نیز نظامدار نیست. انتقالهای بیولوژیکی و اجتماعی در طول عمر ممکن است عواملی برای تغییر باشند. این نوع انتقالهای مراحلی مانند بلوغ یا اولین زایمان هستند. انتقالهای اجتماعی ممکن است تغییر در نقشهای اجتماعی باشد، مانند والد یا شاغل شدن. شایان ذکر است که این انتقالها لزوماً منجر به تغییر شخصیت نمیشوند. شما میتوانید ویدئوی چگونگی تغییر از نگاه آقای دکتر امیر منشی را از روی لینک ببینید.
مکانیسم های تغییر در زندگی ما چیست؟
راههای مختلفی برای تغییر شخصیت یک فرد وجود دارد. افراد ممکن است رفتار خود را بر اساس موقعیت و محیط و بازخوردی که دریافت میکنند، تغییر دهند. برخی از این عوامل ضمنی هستند، مانند نقشهای اجتماعی. به طوری که فرد در صورت نیاز و یا تمایل، برخی ویژگیهای شخصیت خود را تغییر می دهد تا در نقش اجتماعی جای گیرد. راههای دیگر ممکن است صریحتر باشند، مانند تلاش والدین برای تغییر رفتار کودک. همچنین فردی ممکن است تصمیم بگیرد فعالانه رفتاری خاص یا شخصیت خود را پس از تفکر در مورد خویش، تغییر دهد. در واقع درمان هم نوعی دروننگری است؛ فرد همراه با درمانگر، رفتارهای نامناسب خود را شناسایی می کند و سپس به منظور تغییر آنها، بر خود نظارت میکند. در نهایت فرد رفتاری را که میخواهد به آن دست یابد، درونی میکند و آن ویژگی را نیز به سایر بخشهای زندگی خویش تعمیم میدهد.
راه دیگر تغییر شخصیت، مشاهدۀ رفتارهای دیگران است. افراد ممکن است از رفتارهای دیگران تقلید کنند و سپس آن رفتارها را درونی کنند. همچنین افراد از اشخاص یا گروههای دیگر درباره شخصیت خود بازخورد دریافت میکنند. بازخوردها خود یک نیروی محرکه برای تغییر هستند؛ زیرا انگیزههای اجتماعی برای تغییر شخصیت را در خود دارند. در حقیقت افراد اغلب بر اساس رای اکثریت افرادی که در اطرافشان هستند، به روش خاصی عمل می کنند. برای مثال، دختری که فیلم رمانتیک دوست دارد، وقتی متوجه میشود که همسالانش این ژانر را دوست ندارند، ممکن است بگوید که از فیلم رمانتیک متنفر است.
همچنین تحقیقات نشان میدهند که رویدادهای مثبت و منفی عمده زندگی می توانند تغییرات شخصیت را پیش بینی کنند. برخی از بزرگترین تغییرات در افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی یا عصبی، مانند بیماری آلزایمر و زوال عقل مرتبط مشاهده می شود. شواهد یک متاآنالیز در رابطه با افراد مبتلا به زوال عقل، حاکی از افزایش زیادی در روانرنجورخویی و کاهش شدید سایر ویژگیهای شخصیتی اصلی است.
آیا درمان بر تغییر شخصیت تاثیر میگذارد؟
مطالعات نشان میدهند که درمانهای ذهن آگاهی-مدیتیشن (مراقبه) تأثیر مثبتی بر بلوغ شخصیت دارند. در پژوهشی تغییرات در ابعاد شخصیت و پاسخ ضد افسردگی به تحریک عمقی مغز (Deep brain Stimulation) را برای افسردگی مقاوم به درمان بررسی کردهاند. نتایج حاکی از آن است که تغییرات شخصیتی مثبت به دنبال تحریک عمقی مغز مشاهده میشود؛ کاهش روانرنجوری و افزایش برونگرایی مرتبط با بهبود بالینی در افسردگی.
نتایج تحقیقی در رابطه با بررسی اثرات سیلوسایبین درمانی بر ساختار شخصیت، نشان میدهد که پس از سیلوسایبین درمانی نمرات روانرنجوری به میزان قابل توجهی کاهش یافته، در حالی که برونگرایی افزایش یافتهاست.
عوض شدن دیر هنگام آدم ها در زندگی چگونه رخ میدهد؟
بحثهای زیادی پیرامون این که «آیا شخصیت میتواند در مراحل پایانی زندگی تغییر کند یا نه؟» وجود دارد. شواهد حاکی از آن است که تغییرات در سلامت به عنوان منبع تأثیرگذار بر ثبات و یا تغییر شخصیت در نظر گرفته میشود. یافتههای قابل توجهی در رابطه با روندهای معکوس در صفات مرتبط با بلوغ، مانند افزایش روانرنجوری و کاهش وظیفه شناسی وجود دارد. به طور کلی، بحث در این زمینه عمدتاً حول این موضوع است که «آیا پیامدهای سلامتی دوران سالمندی را میتوان با تغییرات در صفات مرتبط دانست؟» و «آیا این تغییرات به نوبۀ خود می توانند سلامت و عملکرد را مختل کنند؟»