توضیحات
کتاب مهارت های زندگی توسط آقایان عباس نوروزی و عبدالله باقری در انتشارات سخنوران در سال ۹۸ چاپ شده است. مهارتهای زندگی ،مجموعهای از تواناییها هستند که زمینۀ سازگاری و رفتار مفید را برای فرد فراهم میکنند. این تواناییها فرد را قادر میسازد تا مسئولیتها و نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران، با خواستهها، انتظارات و مشکلات روزانه به شکل مؤثری روبه رو شود.
معرفی کتاب مهارت های زندگی
مهارتهای زندگی با دو رویکرد یا دونگاه مورداستفاده قرارمیگیرند:
- آموزشی: فرد بتواند از این مهارتها در زندگی شخصی خود استفاده نماید.
- بالینی : یادگیرنده مهارتها را با این نگاه یاد بگیرد که چگونه به مراجعین در فرایند مشاوره و رواندرمانی کمک کند.
سازمان جهانی بهداشت چندین دهه است که بستهای طراحی کرده و آموزش این بسته را برای تمامی افراد کرۀ زمین الزامی معرفی میکند. با این پیشفرض، چون زندگی امروزی روزبهروز پیچیدهتر میشود، مسائل و چالش های زندگی فردی ما نیز هر روز پیچیدهتر و بیشتر شود. آدمها هر روز با تعارضها، چالشها، مسائل و موانعی در زندگی روزمره روبهرو میشوند. حاال اگر کسی نتواند خودش را به درستی با چالشها و مسائل سازگار و تطبیق دهد، بهداشت روان او به خطر میافتد.
هدف از کتاب مهارتهای زندگی
هدف بستههای آموزشی مهارت های زندگی، افزایش توان سازگاری و لازمه ٔ حفظ سلامت روان است. در بستۀ مهارت های زندگی ده تا دوازده مهارت پایۀ زندگی وجود دارد که مهمترین فواید و کاربردهای مهارتهای زندگی به این شرح است:
- نحوۀ کنار آمدن با انتظارات متفاوت خود، خانواده، همسر، فرزندان، دوستان، همکاران، فامیل و جامعه
- برقراری رابطۀ لذتبخش با امکانات، تکنولوژی و محیط زندگی
- رفع فشارهای روانی از طرف محیط
- سازگاری با مسائل اقتصادی و نیازهای معیشتی
- تقویت مدیریت خانواده و تربیت فرزندان
- تقویت اعتمادبهنفس
- تقویت مهارتهای ارتباطی
- تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی
- تأمین آرامش و لذت زندگی
- خودشکوفایی، بالندگی، خوشبختی و شادابی
بخشی از کتاب مهارت های زندگی
ما انسانها با هشت هیجان پایه به دنیا میآییم:
- شش خلق منفی: ترس، غم، گناه، خشم، نفرین و شرم
- دو خلق مثبت: شادی و عشق
هیجانها به دو شرط دوست ما هستند، وقتیکه در تعادل و تناسب تجربه شوند. هنگامیکه از تعادل و تناسب خارج شوند، به مدیریت نیاز دارند و سیطرۀ مزمنی برای ذهن و روان ما میشوند. سیطرۀ مزمن هیجان بر ذهن را خلق میگوییم، یعنی یک هیجان مزمن شده در ساحت روان است. اگر این هیجان مثبت باشد، به آن خلق مثبت میگویند و اگر این هیجان منفی باشد، به آن خلق منفی میگویند.
ترس و شرم دو هیجانی هستند که هرگاه سیطرۀ مزمن بر ذهن پیدا کنند، فرد را به سمت اضطراب میبرند. اضطراب به زبان ساده یعنی ترس و شرمی که خارج از تعادل و تناسب تجربه شود. منبع اضطراب دو هیجان ترس و شرم خارج از تعادل و تناسب است. افراد دارای اضطراب بالا دارای دو ویژگی هستند که آنها را از بقیۀ افراد جدا میکند.
- سیطرۀ ترس یا شرم دارد، از جاهایی میترسد یا خجالت میکشد که نباید آن تجربه را داشته باشد.
- از جایی میترسد یا خجالت میکشد که بقیه هم آن تجربه را دارند، ولی شدت آن هیجان در فرد بیشتر است.
غم، گناه و نفرت سه هیجانی است که هرگاه سیطرۀ مزمن بر ذهن پیدا کند و از تعادل و تناسب خارج شود فرد را به سمت افسردگی میبرد. کسی که بیشاز حد عذاب وجدان دارد یا بیش ازحد تعادل، غمگین است میتوانیم بگوییم افسرده است. برای منبع افسردگی هم میتوان به سه هیجان غم، گناه و نفرت اشاره کرد.
خشم یک هیجان بینابین است، یعنی هم میتواند در اضطراب و هم در افسردگی و استرس تجربه شود.
راه های تماس با ما: